Monday, May 15, 2006

دفاعِ بدِ دوست، گاهی بدتر از حملۀِ دشمن است

دفاعِ بدِ دوست، گاهی بدتر از حملۀِ دشمن است!
نگاهیِ کوتاه به مسئلۀ "هواداری" از نیروهای سیاسی در سایتها و رسانه ها!
*********************************
هدف این چند خط نوشته، طرح نکاتی، پیرامون نحوۀ برخورد و شرکت سمپات و هوادارانِ نیروهای سیاسی، در سایتها و در مصاحبه های تلفنی- رادیویی-تلویزیونی و . . . میباشد البته در اینجا بیشتر بررسی تاثیرات سوء و نادرستِ اینگونه برخوردها، مورد توجه و تاکید میباشد تا مبادا گروه و سازمانی، بناحق چوبِ خطا و ندانم کاری هوادارانِ سربهوای خود را بخورد! شاید این مسئله بیشتر شامل گروه و سازمانهایی باشد که دارای تشکیلات و سازماندهی و اعضاء و هوادار و سمپات هستند و در اینجا نیز-بنا به اصل هر که بامش بیش برفش بیش= موقعیت سازمانهای سیاسی بزرگ-به نسبت بزرگی و وسعت آنها-حساس تر و در عین حال شکننده تر میباشد و طبق معمول گروه های کوچک و چند نفره از هفت دولت آزاد میباشند!
صورت مسئلۀ فوق بدین شکل مطرح است که هواداری از سر هواداری، هوس و یا احساس مسئولیت قصد میکند که تحت عنوان سمپات و یا هوادار، با نوشتن مقاله ای در سایتها و نشریات و یا اظهار نظر در گفتگو و مصاحبه ها-به خیال خود-به ترویج نظرات و مواضع سازمان مورد علاقه اش بپردازد. و معمولاً با پیشوندِ کلیشه ای: "من به عنوان هوادار سازمان . . . فکر میکنم که . . . .!" از ظن و گمان خود شروع میکند به تشریح و توضیح مواضع سازمان و گروه مورد هواداری و حمایتِ خود! و همین پیشوند و ترجیح بندِ "هواداری" است که گاهاً مسئله آفرین بوده و ایجاد شک و شبهه میکند! و گفتار و شکر پرانی های هواداران، انگ و مُهرِ گروهی و سازمانی میخورد!
در قیاسی شاید مع الفارق، سنت و روشی در جلسات سیاسی سالها قبل وجود داشت که در آنها بعد از ارائه بحث اصلی، در قسمت سئوال و جواب شرکت کنندگان اجازه داشتند که فقط سئوال خود را مطرح کنند نه اینکه بحث و سخنرانی کنند! امّا بودند کسانی که سعی میکردند با گذاشتن یک آیا در جلوی بحث خود و حالت سئوالی دادن به آخر حرفهای خود، به اصطلاح هم رعایت روش جلسات را میکردند و هم هر چی دلشان میخواست-علیرغم اعتراض مسئول جلسه-میگفتند! اینگونه زرنگ بازی گاهی حالت کمیک پیدا میکرد مثلاً طرف قرار بود در مورد جنبش مشروطه سئوال کند بجای طرح سئوال اینطور شروع میکرد: میخواستم ببینم آیا در انقلاب مشروطیت که نیروها و طبقات مختلفی در آن شرکت داشتند و بنا به منافع طبقاتی و . . . . همینطور ادامه میداد تا اینکه در آخر بحث و با لحن سئوالی میپرسید: حالا با این توضیحات میخواستم بدانم آیا . . . . ؟؟؟
حال حکایت کسانی است که فقط به صرف گفتن: من بعنوان هوادار سازمانِ . . . ! نظرات و مواضعِ شخصی خود را به اشتباه و غیرمنصفانه به حساب سازمان های مورد بحث میگذارند و یا بی اجازه از حساب آنها برداشت میکنند! اشاره به برخی نکات شاید تا حدودی بتواند مشکلاتِ مسئلۀ مورد نظر را تعدیل و تخفیف دهد:
*-باید توجه داشت که کلاً گروه ها و سازمانهای زنده، نیازی به وکیل و وصی ندارند و حرف آخر را نهایتاً سخنگویان و مسئولین آنها میزنند نه هواداران بی خبر از حساسیت و ظرافت مسائل مورد بحث و گفتگو!
*-سخن پراکنی و مواضع مربوط و یا نامربوط هر هوادار و سمپات-با هر درجه از نزدیکی و علاقه- را، حتی بصرف اصرار و قسم و آیه و ادای هواداری، نباید چیزی غیر از نظرات شخصی آنها محسوب نمود و توجه داشت که ای بسا به تعداد هواداران یک سازمان، ممکن است مواضع و برداشت های گاهاً ضد و نقیض و چپ اندر قیچی وجود داشته باشد!
*-هواداران و سمپاتهای سازمانهای سیاسی، نفس وجود امکان نوشتن و شرکت در پرسش و پاسخ و مصاحبه ها و سایر امکانات رسانه ای را نباید بمعنی سنگ مفت گنجشگ مفت و چراغ سبز سخنرانی تلقی کنند و بدون توجه به نحوۀ انعکاس و بهره برداری های دشمن بالای منبر روند و ندانند که بعضی اوقات شاید سکوت کم ضررترین و در عین حال سنجیده ترین پاسخ باشد!
*-سعدی میگوید تا موقعی که حرف از دهان خارج نشده، در کنترل کامل صاحب سخن است ولی بمحض بیرون پریدن، از محدودۀ اختیار گوینده خارج میشود و تازه این در حالی است که گاهی جمع و جور کردن سخنانی ناپخته و پخش شده، به سختی جمع کردن قاشق با قاشق، سوپی است که در اثر بی احتیاطی روی زمین ریخته شده!
*-با وجود آزادی بیان و مجانی بودن گوشِ شنوندگان، هواداران صادق و صمیمی سازمانها، نبایستی دچار وسوسۀ استفاده از بلندگو و تریبون رایگان گردند و مسائل را صرفاً از زاویه منافع سازمانی که سنگ آنرا به سینه میزنند ببینند و عمل کنند!
*-گاهی با روی خط آمدن برخی از هواداران دوآتشه و دفاع ناشیانۀ آنها از مواضع سازمان متبوع خود، دست و دل مسئولین سازمان مزبور میلرزد و آدم را بی اختیار یاد قاری بد صدای قرآن میاندازد که سعدی به او گفت که ترا بخاطر همان قرآن اینچنین گوشخراش قرآن نخوان! و حالا باید به این کاسه های داغتر از آش گفت: که ترا بخاطر همان سازمان مورد علاقه ات اینگونه بد دفاع نکن تا بدگویان نگویند که فلان سازمان با چنین دوستانی اصلاً بدشمن نیاز ندارد!
*-از جمله پیامدهای ناگوار دفاعِ بد و حساب نشده این است که ناآگاهانه بهترین فرصت و امکان را به هواداران قلابی و سربازان امام زمان در سایتها و رسانه ها میدهد تا در پشت نقاب دروغین دفاع و هواداری-آگاهانه- با همان ترجیح بند معروفِ: من بعنوان هوادارِ سازمانِ . . . .! بتوانند تا هر چه بیشتر چهرۀ نیروهای اپوزیسیون را در انظار عمومی خدشه دار جلوه دهند! و نهایتاً تحت عنوان هواداری، هوا را آلوده و در پشت سپر سمپاتی، سمپاشی کنند!
کلام آخر اینکه سخن و مواضع هر کس و ناکسی را نباید بحساب هیچ سازمان و گروهی نوشت و غیر مستقیم پای آنها را بمیان کشیده وغیرمسئولانه آنها را مسئول دانست و بدتر اینکه از آنان توقع پاسخگویی ندانم کاری، هواداران دور و یا نزدیک، واقعی و یا دروغین خود را داشت و سرانجام اینکه در رابطه با هر آنچه که تحت عنوانِ هواداری از هر مدعی هواداری، نوشته و یا گفته میشود میتوان گفت که نهایتاً مخاطب و شنونده باید عاقل باشد!
محمّد هادی-آمریکا

5 Comments:

At 3:43 AM, Anonymous Anonymous said...

Looks nice! Awesome content. Good job guys.
»

 
At 4:57 AM, Anonymous Anonymous said...

Your are Nice. And so is your site! Maybe you need some more pictures. Will return in the near future.
»

 
At 9:17 AM, Anonymous Anonymous said...

I really enjoyed looking at your site, I found it very helpful indeed, keep up the good work.
»

 
At 2:45 PM, Anonymous Anonymous said...

Interesting website with a lot of resources and detailed explanations.
»

 
At 5:56 PM, Anonymous Anonymous said...

Hey what a great site keep up the work its excellent.
»

 

Post a Comment

<< Home