چند حقيقت ساده
چند حقيقت ساده
حسن نايبآقا
كنسرت مرضيه، هنرمند نامي موسيقي ايران، در سالن المپيا تحسين تمام ايرانيان و رسانههاي ايراني را برانگيخت. الا مأموران و سايتهاي وابسته به رژيم آخوندي، كه به طور كمسابقهيي واكنش نشان دادند و هنوز كه هنوز است و نزديك به سه هفته از برگزاري آن ميگذرد، دلشان خنك نشده و همچنان فرياد سرميدهند. آنها از شدت خشم و غيظ، سرخود را به ديوار ميكوبند و آنقدر عربده ميكشند كه كف از دهانشان بيرون ريخته است. راستي كنسرتي كه به قول رژيم تعداد اندكي تماشاچي داشته و اثري هم از شعارها و تراكتهاي مقاومت ايران در آن نبوده است، چرا بايد اين قدر آخوندها را به تكاپو بيندازد؟مأموران رژيم، همچون سبحاني، پروين حاجي، بتول ملكي، خسرو جاننثاران، بهزاد عليشاهي و… به صحنه آمدند و تلاش كردند تا سوز دل آخوندها از برگزاري اين كنسرت را به همه نشان دهند. اما ماهيت اين مزدوران سرانجام از دهان ميترا يوسفي بيرون آمد كه، در سوزش از مقالة كيهان لندن در مورد كنسرت مرضيه، فرياد زندهباد كيهان حسين شريعتمداري، سردژخيم دستگاه ولايتفقيه، را سرداد.تعدادي از مأموران وزارت اطلاعات در روز برگزاري كنسرت مرضيه تلاش كردند تا خود را به سالن المپيا برسانند، اما وقتي برگزاركنندگان آنها را به پليس فرانسه معرفي كردند، پليس آنها را بيرون انداخت. نامبردگان در سايتهاي وزارت اطلاعات دم از دموكراسي در كشورهاي اروپايي و ضايعشدن حقوقشان زدند. شايد كه حق با آنها ميبود! چرا بايد آنها در كشور فرانسه، يعني مهد حقوقبشر و دموكراسي از سالن بيرون انداخته شوند؟ مگر فرانسه بهترين رابطههاي سياسي، اقتصادي، اطلاعاتي و امنيتي را با رژيم ايران ندارد؟ مگر همين دولت فرانسه نبود كه با 1300پليس به مقر مقاومت ايران حمله كرده و 165نفر از آنها را دستگير كرده و به زندان انداخته بود. پس چرا حالا ملاحظة «مخالفان مجاهدين» را نميكند؟جواب اين معما در چند حقيقت ساده، اما خدشهناپذير، نهفته است:
ـ رژيم آخوندي منفورترين و نامشروعترين حكومت معاصر در جهان كنوني است. اين حقيقت تابناك را، كه بهلطف خون صدهاهزار شهيد و اسير مردم ايران و فرزندان مجاهد و مبارز آنها و پايداري و تلاش تاريخي مقاومت ايران و رهبري آن حاصل شده است، هيچ كس و هيچقدرتي نميتواند خدشهدار كند. هركس و هرقدرتي بخواهد بر اين حقيقت سرپوش بگذارد، دير يا زود در ميان ايرانيان و مردم جهان مفتضح خواهد شد.
ـ جديترين دشمن اين رژيم، كه شانس سرنگونكردن آن را دارد، مجاهدين و مقاومت ايران هستند. هركس و هرقدرتي بخواهد اين حقيقت را هم ناديده بگيرد، در پهنة ژئوپليتيك جهان كسي توجه جدي به آن نخواهد كرد.
ـ دشمن اصلي مجاهدين و مقاومت ايران، تنها رژيم آخوندي است و بس. تمام آنهايي كه تلاش ميكنند خود را «مخالف رژيم»، اما «دشمن مجاهدين»، معرفي كنند و مدعي شوند كه مأمور آخوندها نيستند، آب در هاون ميكوبند و با هيچ عذر و بهانهيي نميتوان اين حقيقت را پوشاند و رژيم آخوندي را از زير تيغ سرنگوني نجات داد.
اين حقايق ساده، اما استراتژيك، در دوراني كه مماشات و اصلاحطلبي قلابي آخوند خاتمي، چشم وگوش استحالهطلبان را پركرده بود، برخيها را به اين فكر ميانداخت كه شايد بتوانند خود را از شر اين حقايق دستوپاگير خلاص كنند. اما هر بار هر فرد يا دولتي بهچنين اقدامي نزديك شد، سرافكنده و شرمسار از دور تحولات جدي جهاني خارج شد. آخرين نمونة اين اشتباه سياسي مرگبار، بركناري جك استراو، وزير خارجة انگلستان است، كه زماني در مقابل خبرنگاران، با لحني كه شايستة آخوندها بود، ميگفت «به من ميگويند آيتالله استراو!»
مردم ايران و مقاومت آنها چنان ننگي براي رژيم در دنيا خريدهاند و چنان ماهيت آن را افشا كردهاند كه به محض اين كه ايادي آن در جايي، در اروپا يا آمريكا، ظاهر شوند توسط مردم و پليس آن كشورها بيرون انداخته ميشوند و صداي آنها را تنها آخوندهاي خونريز در ايران ميشنوند.
بههمين دليل است كه رژيم جنايتكاري كه در ايران تسمه از گردة مردم و بهخصوص جوانان و زنان كشيده است، جرأت نميكند در خارج از ايران يك گردهمايي كوچك حتي در ابعاد چند صدنفر در حمايت از خودش راه بيندازد. اين رژيم آن قدر بدنام و منفور است كه حتي مأموران خارج كشوري آنها كه بسيار تلاش ميكنند خود را مستقل از او نشان دهند، بهمحض ظاهرشدن در مكاني كه ايرانيها گردهم ميآيند توسط پليس آن كشورها بيرون انداخته ميشوند.
بهاين ترتيب، اگر مأموران و مزدبگيران رژيم آخوندي در خارج از كشور بهدنبال دلايل ناكامي خود و پيشرفتهاي مقاومت ميگردند، كافي است نگاهي بهحقايق خدشهناپذير بالا بيندازند تا بسياري مسائل فعلي و چشمانداز مسائل آينده برايشان روشن شود. از جام زهر خوردن خميني و بهدرك واصلشدنش بعد از جنگ با عراق تا به زبالهداني رفتن خاتمي و رفسنجاني و ارجاع پروندة اتمي آخوندها به شوراي امنيت، كه اينك بند از بند رژيم و مأمورانش را از هم جدا كرده است.
حسن نايبآقا
كنسرت مرضيه، هنرمند نامي موسيقي ايران، در سالن المپيا تحسين تمام ايرانيان و رسانههاي ايراني را برانگيخت. الا مأموران و سايتهاي وابسته به رژيم آخوندي، كه به طور كمسابقهيي واكنش نشان دادند و هنوز كه هنوز است و نزديك به سه هفته از برگزاري آن ميگذرد، دلشان خنك نشده و همچنان فرياد سرميدهند. آنها از شدت خشم و غيظ، سرخود را به ديوار ميكوبند و آنقدر عربده ميكشند كه كف از دهانشان بيرون ريخته است. راستي كنسرتي كه به قول رژيم تعداد اندكي تماشاچي داشته و اثري هم از شعارها و تراكتهاي مقاومت ايران در آن نبوده است، چرا بايد اين قدر آخوندها را به تكاپو بيندازد؟مأموران رژيم، همچون سبحاني، پروين حاجي، بتول ملكي، خسرو جاننثاران، بهزاد عليشاهي و… به صحنه آمدند و تلاش كردند تا سوز دل آخوندها از برگزاري اين كنسرت را به همه نشان دهند. اما ماهيت اين مزدوران سرانجام از دهان ميترا يوسفي بيرون آمد كه، در سوزش از مقالة كيهان لندن در مورد كنسرت مرضيه، فرياد زندهباد كيهان حسين شريعتمداري، سردژخيم دستگاه ولايتفقيه، را سرداد.تعدادي از مأموران وزارت اطلاعات در روز برگزاري كنسرت مرضيه تلاش كردند تا خود را به سالن المپيا برسانند، اما وقتي برگزاركنندگان آنها را به پليس فرانسه معرفي كردند، پليس آنها را بيرون انداخت. نامبردگان در سايتهاي وزارت اطلاعات دم از دموكراسي در كشورهاي اروپايي و ضايعشدن حقوقشان زدند. شايد كه حق با آنها ميبود! چرا بايد آنها در كشور فرانسه، يعني مهد حقوقبشر و دموكراسي از سالن بيرون انداخته شوند؟ مگر فرانسه بهترين رابطههاي سياسي، اقتصادي، اطلاعاتي و امنيتي را با رژيم ايران ندارد؟ مگر همين دولت فرانسه نبود كه با 1300پليس به مقر مقاومت ايران حمله كرده و 165نفر از آنها را دستگير كرده و به زندان انداخته بود. پس چرا حالا ملاحظة «مخالفان مجاهدين» را نميكند؟جواب اين معما در چند حقيقت ساده، اما خدشهناپذير، نهفته است:
ـ رژيم آخوندي منفورترين و نامشروعترين حكومت معاصر در جهان كنوني است. اين حقيقت تابناك را، كه بهلطف خون صدهاهزار شهيد و اسير مردم ايران و فرزندان مجاهد و مبارز آنها و پايداري و تلاش تاريخي مقاومت ايران و رهبري آن حاصل شده است، هيچ كس و هيچقدرتي نميتواند خدشهدار كند. هركس و هرقدرتي بخواهد بر اين حقيقت سرپوش بگذارد، دير يا زود در ميان ايرانيان و مردم جهان مفتضح خواهد شد.
ـ جديترين دشمن اين رژيم، كه شانس سرنگونكردن آن را دارد، مجاهدين و مقاومت ايران هستند. هركس و هرقدرتي بخواهد اين حقيقت را هم ناديده بگيرد، در پهنة ژئوپليتيك جهان كسي توجه جدي به آن نخواهد كرد.
ـ دشمن اصلي مجاهدين و مقاومت ايران، تنها رژيم آخوندي است و بس. تمام آنهايي كه تلاش ميكنند خود را «مخالف رژيم»، اما «دشمن مجاهدين»، معرفي كنند و مدعي شوند كه مأمور آخوندها نيستند، آب در هاون ميكوبند و با هيچ عذر و بهانهيي نميتوان اين حقيقت را پوشاند و رژيم آخوندي را از زير تيغ سرنگوني نجات داد.
اين حقايق ساده، اما استراتژيك، در دوراني كه مماشات و اصلاحطلبي قلابي آخوند خاتمي، چشم وگوش استحالهطلبان را پركرده بود، برخيها را به اين فكر ميانداخت كه شايد بتوانند خود را از شر اين حقايق دستوپاگير خلاص كنند. اما هر بار هر فرد يا دولتي بهچنين اقدامي نزديك شد، سرافكنده و شرمسار از دور تحولات جدي جهاني خارج شد. آخرين نمونة اين اشتباه سياسي مرگبار، بركناري جك استراو، وزير خارجة انگلستان است، كه زماني در مقابل خبرنگاران، با لحني كه شايستة آخوندها بود، ميگفت «به من ميگويند آيتالله استراو!»
مردم ايران و مقاومت آنها چنان ننگي براي رژيم در دنيا خريدهاند و چنان ماهيت آن را افشا كردهاند كه به محض اين كه ايادي آن در جايي، در اروپا يا آمريكا، ظاهر شوند توسط مردم و پليس آن كشورها بيرون انداخته ميشوند و صداي آنها را تنها آخوندهاي خونريز در ايران ميشنوند.
بههمين دليل است كه رژيم جنايتكاري كه در ايران تسمه از گردة مردم و بهخصوص جوانان و زنان كشيده است، جرأت نميكند در خارج از ايران يك گردهمايي كوچك حتي در ابعاد چند صدنفر در حمايت از خودش راه بيندازد. اين رژيم آن قدر بدنام و منفور است كه حتي مأموران خارج كشوري آنها كه بسيار تلاش ميكنند خود را مستقل از او نشان دهند، بهمحض ظاهرشدن در مكاني كه ايرانيها گردهم ميآيند توسط پليس آن كشورها بيرون انداخته ميشوند.
بهاين ترتيب، اگر مأموران و مزدبگيران رژيم آخوندي در خارج از كشور بهدنبال دلايل ناكامي خود و پيشرفتهاي مقاومت ميگردند، كافي است نگاهي بهحقايق خدشهناپذير بالا بيندازند تا بسياري مسائل فعلي و چشمانداز مسائل آينده برايشان روشن شود. از جام زهر خوردن خميني و بهدرك واصلشدنش بعد از جنگ با عراق تا به زبالهداني رفتن خاتمي و رفسنجاني و ارجاع پروندة اتمي آخوندها به شوراي امنيت، كه اينك بند از بند رژيم و مأمورانش را از هم جدا كرده است.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home