Sunday, October 29, 2006

بیانیه کانون نویسندگان ایران سانسور به اوج تازه ای رسیده است


بیانیه کانون نویسندگان ایران سانسور به اوج تازه ای رسیده است
• همراه با توقُیف روزنامه ها دفتر آن ها پلمب و اموالشان توقیف و اعضای هیات تحریریه دسته جمعی دستگیر می شوند. این شیوه ی جدید در تئاتر، سینما و موسیقی نیز به اجرا در آمده است. در بخشی از این روش ها عناصر سرکوب و فاقد صلاحیت به مسئولیت گمارده می شوند. در روزهای اخیر نشریات زیادی در شهرهای تهران، سنندج، مشهد، اهواز و دیگر شهرها توقیف شده اند. کانون نویسندگان ایران به دنبال هشداری قبلی اعلام می دارد که جامعه فرهنگی و هنری ایران در این باره سکوت نخواهد کرد. ...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com يکشنبه ۷ آبان ۱٣٨۵ - ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶
کانون نویسندگان ایران روز دوم خرداد، با انتشار بیانیه ای نسبت به اوج تازه ی سانسور در ایران اعتراض کرد و خاطر نشان نمود که جامعه ی فرهنگی و هنری ایران در برابر این سرکوب ها سکوت نخواهد کرد. در بیانیه کانون نویسندگان ایران چنین آمده است: مردم آگاه و آزاده ی ایران و جهان دستگیری پیاپی نویسندگان، روزنامه نگاران، دانشگاهیان و فعالان اجتماعی، فرهنگی و کارگری هم چنان ادامه دارد. روزنامه ها یکی پس از دیگری تعطیل می شوند و مجازات شلاق برای فعالان دانشجویی در نظر گرفته می شود. اخیرا روش جدیدی برای توقیف مطبوعات و توقف نشر کتاب در پیش گرفته شده است. از جمله این که همراه با توقُیف روزنامه ها دفتر آن ها پلمب و اموالشان توقیف و اعضای هیات تحریریه دسته جمعی دستگیر می شوند. این شیوه ی جدید در تئاتر، سینما و موسیقی نیز به اجرا در آمده است. در بخشی از این روش ها عناصر سرکوب و فاقد صلاحیت به مسئولیت گمارده می شوند. در روزهای اخیر نشریات زیادی در شهرهای تهران، سنندج، مشهد، اهواز و دیگر شهرها توقیف شده اند. کانون نویسندگان ایران به دنبال هشداری قبلی اعلام می دارد که جامعه فرهنگی و هنری ایران در این باره سکوت نخواهد کرد. کانون نویسندگان ایران ۲/٨/۱٣٨۵

حمایت زنان اصولگرا از اظهارات احمدی نژاد روزی را خدا می‌دهد، بچه‌دار شوید!


حمایت زنان اصولگرا از اظهارات احمدی نژاد روزی را خدا می‌دهد، بچه‌دار شوید!
• زنان عضو گروه‌های اصولگرا از سخنان احمدی نژاد مبنی بر فرزندان بیشتر، استقبال کرده‌اند. از نگاه نمایندگان زن اصولگرا اظهارات احمدی نژاد استراتژی نوینی است که می‌تواند به تقویت جایگاه کشور و تحکیم خانواده‌ها منجر شود. یکی از آن ها می گوید:بحث اصلی رئیس جمهوری این است که هر چه تعداد جمعیت مسلمانان و شیعیان بیشتر باشد نظام اسلامی در جهان تحکیم می‌شود ...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com يکشنبه ۷ آبان ۱٣٨۵ - ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶
آفتاب: اظهارات محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران در مورد لزوم افزایش تعداد فرزندان خانواده‌های ایرانی هرچند با موجی از انتقادات شدید از سوی اقتصاددانان و کارشناسان حوزه‌های مختلف روبرو شده است اما در نقطه مقابل زنان عضو گروه‌های اصولگرا از سخنان وی استقبال کرده‌اند. از نگاه نمایندگان زن اصولگرا اظهارات احمدی نژاد استراتژی نوینی است که می‌تواند به تقویت جایگاه کشور و تحکیم خانواده‌ها منجر شود . « مریم بهروزی» دبیرکل جامعه زینب از تشکل‌های جریان راست سنتی با دفاع از اظهارات «محمود احمدی‌نژاد» مبنی بر «لزوم کنار گذاشتن سیاست‌های تنظیم خانواده و کم بودن دو فرزند برای هر خانواده» این سیاست ها را یک «استراتژی» عنوان کرد . وی در گفت‌و گو با خبرنگار سیاسی آفتاب، اظهار داشت: نظام جمهوری اسلامی از سال‌ها پیش سیاستی را برای پایین نگاه داشتن جمعیت کشور اتخاذ کرد که حتی مورد تقدیر یونسکو هم واقع شد اما در شرایط کنونی به نظر می‌رسد که باید در این سیاست ها تجدید نظر شود . عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری با ذکر حدیثی از پیامبر اسلام در رابطه با «ثواب ازدیاد فرزندان»، گفت: پیغمبر اسلام می‌گویند به هر میزان که تعداد فرزندان شما بیشتر باشد از ثواب بیشتری در روز قیامت برخودار خواهید بود. بنابراین وقتی روزی را خدا می‌دهد، چه ایرادی دارد که فرزندان بیشتری به دنیا بیایند؟ بهروزی تصریح کرد: این استراتژی نباید در تهران اجرا شود زیرا این شهر با اضافه جمعیت روبرو است اما در باقی شهرهای کشور امکان پیاده کردن آن وجود دارد. من هم با افزایش چمعیت موافق هستم البته با ذکر این نکته که باید به موازات رشد جمعیت توان علمی و تکنولوژی خود را نیز افزایش دهیم . در حالی‌که سیاست‌های کنترل جمعیت و پایین آوردن شاخص زاد و ولد در تمام کشورهای جهان یک امر بدیهی و کاملا عرفی است و سازمان ملل متحد هم برآنها تاکید دارد، احتمالا این موضوع با اظهارات اخیر محمود احمدی‌نژاد به یک چالش جدی دیگر بین صاحبنظران و دولت تبدیل خواهد شد . خانواده های ایرانی فرزند بیشتر می‌خواهند ! صحبت‌های بهروزی اما تمام ماجرا نیست. یک عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی هم تصریح می‌کند که «خانواده‌ها در زمینه سیاست‌های تنظیم خانواده تابع تصمیمات دولت هستند و تمام خانواده‌های ایرانی هم دوست دارند تا با برخورداری از تعداد بیشتری فرزند، خانواده‌‌ای گرم‌تر و صمیمی‌تر داشته باشند ». « منیره نوبخت» در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی آفتاب، اظهار داشت: به هرحال دولت‌های قبلی برای اتخاذ سیاست‌های کاهش جمعیت و تنظیم خانواده برنامه‌های خود را داشتند اما دولت آقای احمدی‌نژاد هم حتما سیاست‌هایی دارد که طی آن نه تنها برنامه های گذشتگان منتفی می‌شود بلکه نیاز به توسعه جمعیت هم احساس می‌شود . وی در عین حال با یادآوری مشکلات اقتصادی خانواده‌های ایرانی، گفت: امروزه بسیاری از خانواده‌ها حتی توان مالی یکبار بچه‌دار شدن را هم ندارند و حق عائله‌مندی که دولت به کارمندان خود می‌دهد هم رقمی است که بیشتر به شوخی شبیه است . منیره نوبخت خاطرنشان کرد: قطعا کشور ثروتمند ایران و خانواده‌های ایرانی، استحقاق زندگی در رفاه و آرامش را دارند. آنها باید به این احساس برسند که می‌توانند با افزایش فرزندان، خانواده‌ خود توسعه دهند . عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی و رئیس مرکز فرهنگی زنان همچنین با تقدیر از جدیت و اراده دولت احمدی‌نژاد برای حل مشکلات اقتصادی خانواده‌ها و به خصوص زنان خانواده گفت: کشور ایران نه از نظر وسعت خاک و نه از لحاظ ثروت ملی مشکلی برای افزایش جمعیت ندارد . صحبت های احمدی نژاد شوخی بود « فاطمه رهبر» عضو شورای مرکزی حزب موتلفه و عضو فراکسیون زنان در مجلس نیز در این باره گفت: اظهارات رئیس جمهور در خصوص ساعت کار خانم‌ها پاسخ به سوالات فراکسیون زنان در این رابطه بود . به گزارش خبرنگار پارلمانی آفتاب، این نماینده تهران افزود: در فراکسیون زنان به جمع‌بندی‌هایی رسیده بودیم و خانم آلیا، رئیس فراکسیون بخشی از آن را به اطلاع رئیس جمهوری رساند و بخشی از اظهارات رئیس جمهوری در پاسخ به سوالات ارائه شده از سوی فراکسیون زنان بود . وی اظهار داشت: یکی از موضوعاتی که ما خواستیم به آن رسیدگی شود بحث حمایت از زنان شاغل بود تا با توجه به مسئولیت‌هایی که در خانه و خانواده برعهده این زنان است بحث پاره‌وقت شدن آنها دائمی شود . رهبر با بیان اینکه نمایندگان مجلس پنجم قانونی تصویب کرده‌اند که براساس آن با موافقت رئیس مافوق هر بخش اداره خانم‌ها می‌توانند از امتیاز نیمه وقت بودن شرایط خاص قید شده در قانون استفاده کنند، گفت: چون بعضی از موارد و شرایط این قانون مثل بحث بازنشستگی و بیمه است خیلی تمایل برای استفاده از آن نبوده و خیلی از کارفرمایان هم در صدد انجام این نبوده‌اند. ما این موضوع را از رئیس جمهوری خواستیم و ایشان براین موضوع تاکید داشتند که چون خانم‌ها مشغول فعالیت‌ اجتماعی می‌شوند بیم آن می‌رود که از تعلیم و تربیت فرزندان و از رسیدگی به کانون خانواده معاف شوند . عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی اظهار داشت: رئیس جمهوری معقتد بود که الان با شرایطی روبرو هستیم که جامعه با حضور چشمگیر خانم‌ها در عرصه‌های مختلف مواجه است بنابراین نیاز به برنامه‌ریزی وجود دارد تا این وضعیت که بیم آن می‌رود را جبران کنیم و با پاره وقت کردن کار خانم‌ها بتوانیم این مشکل را برطرف نمائیم . نماینده تهران درخصوص افزایش جمعیت که از سوی رئیس‌جمهوری عنوان شده خاطر نشان کرد: ایشان در حد شوخی بحث افزایش جمعیت را مطرح کردند. در حال حاضر شرایط کار خانم‌ها در بیرون باعث شده که خانواده‌ها با فرزند کمتر موافق باشند. ایشان نظر شخصی خودشان مبنی بر اینکه با بچه‌های زیاد موافقم را اعلام کردند . عضو فراکسیون اصولگرایان گفت: بحث اصلی رئیس جمهوری این است که با دقت ریشه‌یابی کنیم هر چه تعداد جمعیت مسلمانان و شیعیان بیشتر باشد طبیعتا این تحکیم نظام اسلامی در جهان را ایجاد می‌کند که البته این مباحث در این جلسه مطرح نشد . رهبر افزود: ما در شرایطی قرار داریم که باید امکانات رفاهی را برای خانواده‌ها و برای تعلیم و تربیت ، مسکن، امور خاص و غیره فرزندان تهیه کنیم. اگر بتوانیم این موارد را تامین کنیم با افزایش جمعیت هیچ مشکلی نداریم . وی اظهار داشت: فکر نمی‌کنم افزایش جمعیت خانواده‌ها با شرط فراهم بودن امکانات مغایر دستورات دینی باشد که بخواهیم روی آن بحث داشته باشیم .

حکومت بی نظیر و دوگانه جمهوری اسلامی

حکومت بی نظیر و دوگانه جمهوری اسلامی: تحلیل کتاب «گفتگوها در تهران» نوشته فرماندار کل کانادا [ ۱۳۸۵ شنبه ۶ آبان ] کتاب «گفتگوها در تهران» نوشته ژان پیر لافن یکی از سرشناس ترین چهره های سیاسی و اجتماعی کانادا، در مصاحبه های طولانی با چهره های سرشناس جنبش اصلاحات و روشنفکران معاصر جامعه به شکست روند اصلاحات در ایران می پردازد. این کتاب که از سوی منتقدان کتاب های غیرداستانی کانادا مورد تحسین قرار گرفته، حکومت مذهبی حاکم بر ایران را در نوع خود بی نظیر، منحصر به فرد و دوگانه خوانده است. بخشی از کتاب به مکالمه طولانی با حسن عبدالرحمان مرد آمریکایی پرداخته که پس از گرویدن به اسلام از سوی مقامات جمهوری اسلامی ماموریت ترور علی اکبر طباطبایی دیپلمات پیشین حکومت پهلوی را به عهده می گیرد. او در حال حاضر در ایران پناهنده است و در مصاحبه های طولانی خود با همسر فرماندار کل کانادا به نقش حزب جمهوری خواه آمریکا و آنچه که وی توطئه پنهان نامیده اشاره کرده است که در مذاکرات و قراردادهای پنهانی با مقامات جمهوری اسلامی، آزادی گروگان های آمریکایی در ایران را به تعویق انداختند. نشریه کانادایی مک لین تصویر ژان پیر لافن و فرد رید نویسندگان کتاب از جذر و مدهای سیاسی و اجتماعی ایران را ارزشمند و قابل تامل نامید

Monday, October 16, 2006

جواد شفایی


دوزوکلکهای استعماری درایتالیا

رژیم جنایتکارآخوندی که ازخاصه خرحیهای میلیاردی وزدوبندهایش برای خرید برچسب علیه مجاهدین طرفی نبسته وباحمایت گسترده ایرانیان داخل و
خارج ازکشور ازمجاهدین توطئه هایش یکی پس ازدیگری درهم شکسته ودرصحنه های سیاسی ازضرباتی که از مجاهدین خورده مات ودرمانده شده
دوباره تمام قوایش رابرای لجن پراکنی ودروغ پردازی علیه مجاهدین درایتا لیا بکار گرفته است.گذشته ازاینکه کارتهای سوخته وماموران اعزامی را
رابه خدمت می گیرد.ازطرف دیگرهمان طورکه دربالا گفته شد باخاصه خرجیهای میلیاردی بعضی ازنشریات هم به خدمت گرفته وباجعلیات هزاربار
مصرف شده سعی می کند گردوخاک راه انداخته وجوی راکه درایتالیا نسبت به اعدامها ونقض فاحش حقوق بشرگریبان گیرش شده را یک طوری
تحت شعاع قراردهد.درراستای همین خط وخطوط وپیرورهنمود های وزارت اطلاعات بعضی ازنشریات راخریداری کرده تامطالب دیکته شده
آنهاراهم توسط پادوهای خود درایتالیا (احمد رفت) دربنگاهای سخن پراکنی استعماری (رادیوفردا) نشخوارکنند.ولی این امداد رسانی های شتابزده
هیچ دردی راازآخوندهای پا به گور دوا نخواهد کرد.چون درپس این توطئه ها ترس مشترک ارتجاعی واستعماری ازسرنگونی حکومت آخوندی
وروی کار آمدن جایگزین دمکراتیک کاملا آشکاراست.اماترفندهای
ارتجاعی وزارت اطلاعات وبه کارگیری مزدوران محلی آنها ونه دوزوکلکهای استعماری آخوند پروردیگر هیچ کسی رانمی فریبد.
دردوهفته گذشته ایتالیا (رم) شاهد دوتظاهرات بزرگ جلوی سفارت رژیم
جنایتکار آخوندی علیه اعدام کبرای رحمانپوربود.که این تظاهرات
بدنبال فراخوان رادیو(زاپینگ) صورت گرفت که گزارش مشروح آن
همراه با عکس دروبلاگ بادبان (
www.yadname.blogspot.com
موجود است.ایرانیان هوادارمقاومت وبسیاری ازایتالیایی های شریف
که ازراهای دورونزدیک آمده بودند یک صدا علیه رژیم جنایتکار
آخوندی شعارمی دادند.واز یک سودهاهزارایمل ازطرف شهروندان
ایتالیایی علیه حکم اعدام کبری رحمانپورارسال شده بود که بازهم ادامه دارد.
اما سخن آخررامی گویم ومی گذرم.
ماموران سیاسی واطلاعاتی رژیم جنایتکارآحوندی بسیارکوشیدند
تا با انواع حیله ها ودروغ هابه طرف معامله ولی نعمتان خود بفهمانند که این سازمان تروریستی ضدغربی باید درلیست سیاه دولتی
قرارگیردوازکمترین حقوق وفعالیتهای سیاسی محروم بمانند.اما
حمایت های مختلف شهروندان کشورهای خارجی ازجمله مردم شریف ایتالیا همواره توطئه های رژیم وپادوهای مزدورآنها رانقش
برآب کرده اند.

جواد شفایی ایتالیا

جواد شفایی


دوزوکلکهای استعماری درایتالیا

رژیم جنایتکارآخوندی که ازخاصه خرحیهای میلیاردی وزدوبندهایش برای خرید برچسب علیه مجاهدین طرفی نبسته وباحمایت گسترده ایرانیان داخل و
خارج ازکشور ازمجاهدین توطئه هایش یکی پس ازدیگری درهم شکسته ودرصحنه های سیاسی ازضرباتی که از مجاهدین خورده مات ودرمانده شده
دوباره تمام قوایش رابرای لجن پراکنی ودروغ پردازی علیه مجاهدین درایتا لیا بکار گرفته است.گذشته ازاینکه کارتهای سوخته وماموران اعزامی را
رابه خدمت می گیرد.ازطرف دیگرهمان طورکه دربالا گفته شد باخاصه خرجیهای میلیاردی بعضی ازنشریات هم به خدمت گرفته وباجعلیات هزاربار
مصرف شده سعی می کند گردوخاک راه انداخته وجوی راکه درایتالیا نسبت به اعدامها ونقض فاحش حقوق بشرگریبان گیرش شده را یک طوری
تحت شعاع قراردهد.درراستای همین خط وخطوط وپیرورهنمود های وزارت اطلاعات بعضی ازنشریات راخریداری کرده تامطالب دیکته شده
آنهاراهم توسط پادوهای خود درایتالیا (احمد رفت) دربنگاهای سخن پراکنی استعماری (رادیوفردا) نشخوارکنند.ولی این امداد رسانی های شتابزده
هیچ دردی راازآخوندهای پا به گور دوا نخواهد کرد.چون درپس این توطئه ها ترس مشترک ارتجاعی واستعماری ازسرنگونی حکومت آخوندی
وروی کار آمدن جایگزین دمکراتیک کاملا آشکاراست.اماترفندهای
ارتجاعی وزارت اطلاعات وبه کارگیری مزدوران محلی آنها ونه دوزوکلکهای استعماری آخوند پروردیگر هیچ کسی رانمی فریبد.
دردوهفته گذشته ایتالیا (رم) شاهد دوتظاهرات بزرگ جلوی سفارت رژیم
جنایتکار آخوندی علیه اعدام کبرای رحمانپوربود.که این تظاهرات
بدنبال فراخوان رادیو(زاپینگ) صورت گرفت که گزارش مشروح آن
همراه با عکس دروبلاگ بادبان (
www.yadname.blogspot.com
موجود است.ایرانیان هوادارمقاومت وبسیاری ازایتالیایی های شریف
که ازراهای دورونزدیک آمده بودند یک صدا علیه رژیم جنایتکار
آخوندی شعارمی دادند.واز یک سودهاهزارایمل ازطرف شهروندان
ایتالیایی علیه حکم اعدام کبری رحمانپورارسال شده بود که بازهم ادامه دارد.
اما سخن آخررامی گویم ومی گذرم.
ماموران سیاسی واطلاعاتی رژیم جنایتکارآحوندی بسیارکوشیدند
تا با انواع حیله ها ودروغ هابه طرف معامله ولی نعمتان خود بفهمانند که این سازمان تروریستی ضدغربی باید درلیست سیاه دولتی
قرارگیردوازکمترین حقوق وفعالیتهای سیاسی محروم بمانند.اما
حمایت های مختلف شهروندان کشورهای خارجی ازجمله مردم شریف ایتالیا همواره توطئه های رژیم وپادوهای مزدورآنها رانقش
برآب کرده اند.

جواد شفایی ایتالیا

اُرکستر"سمفونیِ حفظ رژیم و نوازندگان پشت پرده و پخشُ و پَلای آن!"

اُرکستر"سمفونیِ حفظ رژیم"
و نوازندگان پشت پرده و پخشُ و پَلای آن!
*********************************
اینکه رژیم آخوندها، با وجودِ هزاران درد بیدرمان و بعد از 27 سالِ طوفانی، هنوز سرپا ایستاده و سرنگون نشده است امری بی دلیل نیست و عواملِ بسیار بزرگ و بسیار کوچک هر کدام بسهم خود در نفس کشیدن آخوندها سهیم میباشند!
در تلاش برای شناخت رازِ بقای رژیم- جدا از حمایت های خارجی و سرکوبِ داخلی- این نوشته بر آن است تا در کنار عوامل بزرگ در حفظ رژیم، به بررسی دیگر عوامل کوچک و نه چندان نامحسوس-که بصورت تکمیلی و کناری عمل میکنند- بپردازد و طی آن نتیجه گیری کند که سمفونیِ حفظِ رژیم بدون وجود و بکارگیری عوامل و تک مضرابهای کناری، هیچگاه تکمیل و نتیجه نهایی تولید نمیشد! سمفونیِ حفظ رژیم، هدف و نت اصلی ارکستریِ سراسری و بزرگ است که نوازندگان آن-هر کدام در نقاط مختلف- در پشت صحنه به آرامی و صبوری هر کدام سازِ تعیین شدۀ خود را میزنند! و ماه و خورشید و فلکِ بسیاری در کارند تا کار رژیم بچرخد و این ماندگاریِ آخوندها-برخلاف تصور و تبلیغ بعضی از اپوزیسیون ستیزهای حرفه ای- نتیجۀ کم کاری و اشتباهاتِ نیروهای مقاومت نیست و صد البته رفع تقصیر از اپوزیسیون هرگز بمعنی معصومیت مقاومت نیست! و اگر در این میان کسی دنبال نیرویی طیّب و طاهری میگردد بهتر است به خیلِ مومنانِ منتظرِ امام زمان بپیوندد و دست و قلم از سرِ پُر درد و مشغله مقاومت بردارد!
قبل از هر چیز بایستی توجه داشت که معمولاً افکار عمومی-و در اینجا منظور افکار عمومی ایرانیان خارج از کشور-هیچگاه بخودی خود و از طریق تغییرات آب و هوا شکل نمیگیرد و بیشتر ساخته و پرداخته میشود! بنابراین اتفاقی نیست اگر می بینیم که مثلاً در آمریکا، ایرانیان گریخته از جهنم آخوندها، نسبت به مسببّین اصلیِ گریز آنها از وطن و نابودیِ میهن، حساسیّت چندانی نشان نمیدهند! این بی حسی سیاسی-اجتماعی قبل و بیشتر از هر چیز، نتیجۀ توطئه و تلاشهای شبانه روزی رژیم و عواملِ پیدا و پنهان آن میباشد!
آخوندها در میان حدود 4 میلیون ایرانی خارج از کشور بصورت ارکستری نامرعی و بزرگ و بصورت بسیار پیچیده، سازی را سالها بصورت آهسته-ولی مداوم- نواخت و در ذهن و ضمیر ایرانیان نشاند! که از جمله آثار و عوارض آن، همانا کمک و یاری رسانیِ های غیرمستقیم به پروژۀ حفظ رژیم بود!
در رابطه با نحوۀ کار ارکسترهای بزرگ، معمولاً و از دید یک شنونده و بینندۀ عادی-که فقط مثلاً نوای سمفونی و نتیجۀ کار دسته جمعی نوازندگان را می شنود-نقش و اهمیت تک تک نوازندگان زیاد بچشم نخورد و شاید حتّی خیال کند که بسیاری از نوازندگانِ گوشه و کنار و صفوف آخر ارکستر، ای بسا بیخودی و اضافی و فقط صندلی پرکن هستند و یا اگر بطور جداگانه و تک تک به ساز نوازندگان گوش دهد شاید تصور کند که ای بابا! اینها که جزء یک آرشه مالی روی ویلون های بزرگ کاری نمیکنند و . . . ! نهایتاً این شنونده و تماشاگرِ غیرحرفه ای و بیخبر، از ارتباط دادن تمامی نوازندگان کوچک و بزرگ با نت اصلی و اهداف رهبری ارکستر عاجز و هاج و واج خواهد بود! تقریباً یک چنین حالت و وضعیتی در طرح و ساخت سمفونی حفظ رژیم-در کنار سایر عوامل-برقرار است!
بعنوان مثال میتوان از تهرانجلس نمونه برداری نمود و آنرا مورد بررسی قرار داد! که چگونه این شهر بزرگ-که روز و روزگاری پایتخت مخالفان رژیم بود-امروزه به لحاظ سیاسی و ابراز مخالفت با رژیم، چنین بی بو و بی خاصیت شده است!
رژیمِ آخوندها بر خلاف حماقت ظاهری و بیرونی و خصائل ناپیگیری و عجول بودنِ و . . . (صفاتِ منتسب به اقشار خرده بورژوا) تا آنجا که به حفظ رژیم مربوط است اتفاقاً بسیار هوشیار، پیگیر و صبور و پیچیده عمل میکند و محصولاتی که امروز برداشت نتیجۀ کاشته ها و دلار پراکنی هایی است که طی سالیان گذشته انجام داده است!
اگر بطور مجزا و جدا جدا نوازندگان سمفونی حفظ رژیم مورد بررسی قرار بگیرند مشکل میتوان به نقشِ آنها در تکمیل و تولید نهایی سمفونی پی برد! از آنجا که بسیاری از این نوازندگان با انگیزه، دستمزد و در مکان های مختلف مشغول نواختن هستند، پراکنده بودن آنها شاید در اخذ نتیجۀ نهایی و تولید سمفونی حفظ رژیم، گمراه کننده بنظر برسد امّا این تنها تفاوت کمّی و مکانی است که ارکستر سمفونی حفظ رژیم را از دیگر ارکستر سمفونی ها جدا میکند!
در واقعیت موضوع و هدف حفظ رژیم پروژۀ بسیار سنگینی است که از توان و ظرفیت تک تک نفرات و نوازندگان، خارج می باشد امّا همین عوامل و افراد پراکنده میتوانند در هماهنگی با دیگر نوازندگان، به اندازۀ وزن و قد خود سهمی در بقای نظام داشته باشند! در حالیکه تک تک این نوازندگان به تنهایی بقول معروف عددی نیستند و اگر کسی بخواهد همکاری و همگامی آنان با آخوندها را بر حسب عمل و فعالیت مشخص و جداگانۀ آنان بررسی کند بیشک دچار اشتباه خواهد شد که مثلاً: اِی بابا! مگر مقالۀ فلان مفسر و یا روزنامه نگار معلوم الحال و یا مصاحبۀ فلان جدا شده و یا بیرون انداخته شده از مجاهدین و یا . . .! چقدر برد و تاثیر دارد؟ و یا چرا باید اینقدر به این خرده کاری ها اهمیت داد؟ و . . .! در حالیکه مسئله اصلی سرجمع و یک کاسه شدن اینگونه تلاشهای کوچک و پراکنده هستند که در آخر و به سهم خود منجر به کامل شدن سمفونی حفظ رژیم میگردند! و حداقل رژیم تاکنون در تجمع و هماهنگی کمکهای قطره ای در حفظ خود موفق بوده است و این شاید تنها موردی است که میتوان به آخوندها امتیاز داد که با بهره برداری از کیسۀ خلیفه و هوشیاری شیطانی خود و با عادی و مستعد بودن خیانت و خودفروشی در مرزهای پر از گوهرِ ایران توانستند یک بازی تاریخاً باخته را خوب اداره کرده و تا امروز سرنگونی محتوم خود را بتعویق بیاندازند! و اینجاست که برخی از مفسرانِ اپوزیسیون ستیز، عدم سرنگونیِ رژیم را چماق کرده و یک خط در میان بر سر نیروهای اپوزیسیون میکوبند و بدتر اینکه نابخردانه دست بمقایسه و نمره دهی بین رژیم و مقاومت میزنند و ناآگاهانه نابرابری نجومیِ امکانات و موقعیت های طرفین مبارزه را به روی مبارک نمی آورند! و از یاد میبرند که در برابر رژیم تروریست و در قدرتِ آخوندها، بزرگترین و جدّی ترین نیروی مخالفِ آن ناجوانمردانه در لیست نیروهای تروریست قرار دارد! و در دنیای نه چندان اخلاقی امروز آخوندها-برغم ضدبشر بودن-امکانی دست به نقد و حاضر و آماده هستند در حالیکه مقاومت هنوز امید و امکانی نسیه و نیامده میباشد! سیلی نقد بهتر از حلوای نسیه! و اینچنین است که رژیم میتواند در برابر دست بستگی مقاومت در جنگ تبلیغاتی و تماماً نابرابر دست بالا را داشته باشد! و در این میان الحق نمیتوان و نباید از عادی شدن و غیبت قباحت و زشتی در همکاری با آخوندها آسان گذشت! خودفروشی و خیانتی که بعضاً به زرنگی و اینکه فلانی خوب می داند چگونه گلیم خود را از دریای طوفانی و بیرحم زندگی بیرون بکشد، تعبیر و تحسین میشود!
رژیم اغلب برای استخدام و سرکار گذاشتن متقاضیان خیانت، در یلوپیج های ایرانی و روزنامه ها آگهی استخدام چاپ نمیکند و خوب میداند که همه به محرک و قلقلک های بیرونی یکسان واکنش و پاسخ نشان نمیدهند ضمن آنکه اکثراً در مقابل کشش سبز رنگِ دلار سُست میشوند، در عین حال هستند کسانی که در کنار دلار، با باد زدن جاه طلبی و نوازش عقده و غرورهای خفته، راحتر براه می آیند!
در آشفته بازار خرید و فروش شرافت، آخوندها هیچگاه مستقیماً وارد معامله و چانه زدن نمیشود و بیشتر از طریق واسطه ها سعی میکنند که برای هر سوژه از راه خودش وارد شوند! مثلاً برای جلب فردی سیاسی و زندانی و شکنجه شده، تنها از کانال دلار وارد نشده و بیشتر از موضع تحریک غرور و انداختن پوست هندوانه زیر پای طرف حرکت کند و بطور شیطانی در گوش زندانی قهرمان زمزمه کند که: مسعود رجوی کیه؟ تو! خودت یک پا مسعودِ رجوی هستی! و بزرگتر از آن هستی که دیگر در کادر عضو و هوادار و سمپاتِ این و آن جا بگیری! تو خودت یک تنه ماشاءاله یک تشکیلات و سازمان هستی!
برخی نمونه و مثالها از چگونگی کار ارکستر سفمونی حفظ رژیم و نوازندگان پشت پردۀ آن:
* رژیم سالها پیش در لس آنجلس-توسطِ عوامل خود در لباس آگهی دهنده-از رسانه ها درخواستی کوچک و نه چندان مهم داشت دال بر اینکه در اخبار و اشارات خود به مسئولین جمهوری اسلامی لطفاً از صفات مورد استفادۀ مخالفان استفاده نکنید و رهبران جمهوری اسلامی را با توجه به درجات دینی آنها-آیت اله، حجت السلام و یا حداقل آقای . . . –معرفی کنید! درخواست رژیم بطور انتزاعی و بظاهر، چندان مهم نبود همچون نواختن سازی در یک گوشه از ارکستر چند صد نفری! امّا این درخواست ساده در پیوند با دیگر سازها برای رژیم مهم و مسئله حل کن بود! آخوندها مانند روانکاوی مکّار و حیله گر از تاثیرات روانی و غیرمستقیم، شنیدن و تکرار امام یا آیت اله خمینی بجای امام شیاطین بخوبی آگاه بودند!
* علاوه بر رسانه ها، رژیم بطرق مختلف و غیرمستقیم در چهره های معروف و سرشناس جامعه ایرانی-حداقل در آمریکا-خوب جا انداخت که اوّلاً فعالیت و افشاگری های سیاسی علیه آخوندها، امری بسیار سبک و دور از مقام و موقعیت اجتماعی آنهاست که مثلاً پلاکارد و پوستر بدست علیه جنایات رژیم در گوشه و کنار خیابان تظاهرات کنند و ثانیاً محترمانه نام بردن از مسئولین جمهوری اسلامی متقابلاً بر احترام و تشخّصِ آنها اضافه میکند! و براستی زیبندۀ دکترها، وکلا و مهندسین ایرانی نیست که مثلاً در اشاره به احمدی نژادِ پاسدار و تیرِخلاص زن، به چیزی کمتر از رئیس جمهور دکتراحمدی نژاد رضایت بدهند و . . !
در ادامۀ چنین وضعیتی ناگفته روشن است که مردم رفته رفته حساسیت خود را نسبت به رژیم و سردمداران جنایتکار آن از دست بدهند و مثلاً در آمدن احمدی نژاد به سازمان ملل واکنش لازم و شایسته از خود نشان ندهد!
* در شهر لس آنجلس مسجد و مرکز دینی بنام بنیاد ایمان است که حرفهای بسیاری در سَر و سِر داشتن آنها با آخوندها در میان میباشد امّا صرفنظر از جنبۀ بودارِ قضیه، صرف وجود مرکزی ایرانی-اسلامی در تهرانجلس، که بطور صریح و آشکار نسبت به افشای برداشت ضدبشری آخوندها از اسلام و مناسک چشم درآوردن و سنگسار و اعدام دختران خردسال و زنان حامله و . . . اعتنایی نمی کند بخودی خود و بطور غیرمستقیم کمک رسانی ایدئولوژیک به رژیم میباشد! حتی اعلام جدایی دین از سیاست و عدم شرکت در مسائل سیاسی از جانب بنیاد ایمان، آنهم در زمانی که یک حکومت مذهبی در ایران بنام اسلام مشغول جنایت و غارت است، خواهی نخواهی نوعی همکاری و همدستی عقیدتی با آخوندها میباشد و بهمین دلیل بر مسئولین عافیت طلب گوشۀ محرابها واجب است که با موضع گیری و ابراز تنفر از اسلام آخوندها، حداقل در جدایی و پاکیزگی عقاید مذهبی خود قدمی بردارند اگر ریگی در کفش و نعلنگ ندارند!
* پروژه تلویزیونهای 24 ساعته از جمله دیگر پروژه های موفق رژیم بود برای لوث و مسخره نشان دادن چهرۀ مخالفان: از هخای خُل و کاندیدای مادام العمر رئیس جمهوری گرفته تا کسانی که از فرط خوشنامی پشت دروبین قایم هستند و یا ضدمذهبی های دروغین و حقوق بگیری که از رژیم پول میگیرند تا بخدا و پیغمبر و امامان فحشِ خواهر و مادر بدهند تا آخوندها غیرمستقیم به مردم بگویند: ببینید دشمنان و مخالفان ما چه لات و لوت های بی دین و ایمانی هستند!
* از جمله دیگر پروژه های موفق آخوندها در راستای سمفونی حفظ نظام، بکار گرفتن مهره هایی در رادیو 24 ساعتۀ لس آنجلس بود که طی ماهها و سالها و وقت و بیوقت و در گرانترین و پرشنونده ترین بخش برنامه های رادیو، عناصری همچون شاهسوندی و امثال او را مانند داستان های دنباله دار شب روی خط میاوردند و طی طرحی کلان مردم را از خط اصلی خارج و بجای شوراندنِ مردم علیه آخوندها، شنوندگان بیخبر را علیه مجاهدین بسیج و تحریک میکردند!
با توجه به مجموعۀ طرحها و توطئه های رژیم-و حتّی علیرغم عدم شناسایی همۀ نوازندگان پشت پردۀ سمفونی حفظ رژیم-نباید در حضور و وجود نامرعی چنین ارکستر شومی، شک و تردید داشت! و بهمین دلیل نباید حتّی از یک مقاله و مصاحبه و . . . در راستای تقویت رژیم و یا فعالیت علیه نیروهای مقاومت بی تفاوت گذشت و سهم ولو ناچیز آنها را در استمرار حاکمیت آخوندها نادیده و ناچیز ارزیابی نمود! در سمفونی بزرگ و سراسری حفظ رژیم هر کسی به اندازۀ توان و کارایی خود یک گوشۀ کار و ساز را گرفته و مشغول انجام وظیفۀ ضد انسانی خود در برقراری نظام ظلم و جنایت میباشد! و در جبهۀ مقابل متقابلاً نیز میبایستی هرکس در حد سهم و توان و امکانات خود-از دعا و ایمیل و تظاهرات گرفته تا قلم و قدم و مصاحبه و . . – در خنثی نمودن سمفونی حفظ رژیم بکوشد! در جنگ سیاسی-تبلیغاتی-روانی بین رژیم و مقاومت هر عمل و قدمی- ولو کوچک- در جای خود و به اندازۀِ خود تاثیراتِ خاص خود را دارد! رژیم بطور کلینیکی و براساس استانداردها و مشخصات رژیم های زنده و پویا، مرده ای است که فقط بزور بسیاری از ماشین و دستگاههای تنفسی و زندگی بخش نفسی میکشد و بهمین دلیل بمحض اختلال در سیستم های یاری رسانی راهی دیار ابدی خواهد شد و شرّ خود را از ایران و منطقه کم خواهد کرد! دفع شرّی که دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز هرگز!
محمّد هادی-آمریکا

Friday, October 06, 2006

داستان يکي از اسرار نظام
اميد معماريان
o.memarian@roozonline.com
۱۴ مهر ۱۳۸۵
roozonline
چرا انتشارنامه اي از آيت الله خميني درخصوص پايان جنگ، که پيشتر هم درميان مقامات ايراني خوانده شده است وهم مدتها پيش در وب سايت آيت الله منتظري وجاهاي ديگرقرار گرفته است، خشم محافظه کاران تندرو را برمي انگيزد؟ اين نامه چه کساني را هدف مي گيرد ونسبت هاشمي با آنان چيست وچه تاثيري در مناسبات سياسي جاري روز مي گذارد؟
هاشمي که عنوان رييس تشخيص مصلحت نظام را با خود به همراه دارد و به گمان عده اي"مخزن اسرار جمهوري اسلامي" به شمار مي رود، درحالي نامه حاوي تصاويري از وضعيت منجر به آتش بس را منتشر مي کند که محمود احمدي نژاد وهمفکرانش، با اتخاذسياستي قهرآميزپرونده هسته اي ايران را در کمتر ازيک سال ازآژانس بين المللي انرژي اتمي به شوراي امنيت فرستادند و در عرصه داخلي نيز آرايش نظامي گرفته اند وچندماه يک بار مانوري سراسري برگزارمي کنند وخبرنگاران رابراي نشان دادن توانايي هاي رزمي ايران به درون پادگان هاي نظامي مي برند. به علاوه باطرح مسائلي مانند "نابودي اسراييل" ويا غيرواقعي بودن "هولوکاست"، که اساسا – حداقل طي سالهاي بعد ازجنگ - هيچگاه جزو مسائل حوزه سياست خارجي واولويت هاي امنيت ملي نبوده است، تصويري ترسناکي از ايران درعرصه بين المللي پديد آورده اند که پنداري اگرخطري دردنياي متمدن باشد که بايد با آن مبارزه کرد، آن همانا ايران است.
به علاوه آنکه، محمود احمدي نژاد هنوز گمان مي کند دردوران مبارزات انتخاباتي به سر مي برد وشهر به شهر مي رود تا جبران تازه کاري خود درعرصه سياست را بکند وخود رابه مردم بشناساند واز سوي ديگر اين تصور را ايجاد کند که مردم کوچه وخيابان همراه سياست هاي او هستند. مردمي که به گمان او باور کرده اند انرژي هسته اي حق مسلم آنها است. اگر چه او به آنها نمي گويد با چه هزينه اي واز جيب چه کساني؟ تا مانند هميشه طي اين سالها تبليغات جلوتر ازواقعيت بدود.
انتشار نامه آيت الله خميني توسط هاشمي، حداقل متضمن دو نکته ياد شده است، اول اينکه هزينه جنگ چه بود ودرچه شرايطي ايران آتش بس را پذيرفت ودوم اينکه اين هزينه از جيب چه کسي رفت؟ وچرا نبايد بار ديگري ازکيسه خليفه – يعني مردم- مزورانه خرج کرد.تصاويري که دراين نامه ارائه مي شود با تصاويري که مردم عادي آنها را به ياد مي آورند کاملا متفاوت است. روايتي که نشان مي دهد دستگاه تبليغاتي نظام، چگونه مي تواند حقايقي به اين روشني را وارونه جلوه دهد.
درست هنگام پذيرش جنگ بود که تلويزيون رسمي دولت، صحنه هايي ازجبهه هاي نبرد را نشان مي داد که صدها نفر درمکان هاي مختلف گريه مي کردند واز اينکه توفيق شهادت با قبول آتش بس ازآنها گرفته شد، گلايه داشتند. موضوعي که علاقه مردم دررفتن به جبهه حکايت مي کرد. درهمان زمان آيت الله خميني مي گويد " مردم از آنجا كه مردم فهميده اند پيروزي سريعي به دست نمي آيد شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است". آيت الله منتظري، علاوه برنامه آيت الله خميني در نامه اي به وي درارديبهشت ماه سال 67 در شرح وضعيت جنگ اين چنين سخن مي گويد: " تا كي بايد آنان (مردم) در اين وضع زندگي كنند و علاوه بر فشار اقتصادي برخورد بعضي از ما هم با آنان تند و خصمانه باشد؟ به شعارهاي تلقيني و مصاحبه هاي ساختگي نبايد دل خوش كرد بايد واقعيتهاي اجتماعي را هم در نظر داشت. ما نوعا از بچه هاي مخلص بسيجي آموزش نديده بدون امكانات مصرف مي‎كنيم و خانواده ها را بيشتر داغدار مي‎كنيم ." دريکي ديگر ازپيوست هاي خاطرات وي آمده است: " در بسياري از شهرها به روحانيون بخصوص اگر بفهمند شاغل پست و مقامي هستند توهين علني مي‎كنند، تعداد داوطلب براي جبهه ها و كمك كننده به جبهه ها و حاضر در مراسم سريعا رو به كاهش است و بسياري از كمكها از روي فشار و ترس و رو در بايستي است . اين مطالب را من از افراد ناراضي و راديوهاي ضد انقلاب نمي گويم از قول همان رزمندگان و شهيدداده ها و مردم كوچه و بازار و از قول بسياري از مسئولين و شاغلين مي‎گويم." دوماه بعد از اين نامه است که آيت الله خميني نامه معروف خود را مي نويسد واز"قلب حقيقت" شکايت مي کند. جالب آنکه چند روز پس ازنامه هاشمي است که اندک اندک بقيه افراد هم مي گويند جنگ فرسايشي چه سرانجامي پيدا کرده بود. رجايي خراساني که نماينده وقت ايران درسازمان ملل بوده نيز درهمين ايام مي گويد که درآن زمان مسئولين نيز هم که به جبهه هاي جنگ مي رفتند روحيه خود را مي باختند.
آيت الله منتظري دربخش ديگري ازخاطرات خود مي گويد که چگونه شکست هاي پشت سرهم درجنگ که با ريخته شدن خون صدها هزار نفر بوده شکل گرفته وتوجيه شده است تا امروز ماجراي جنگ از منظرعده اي بشود "اسرار نظام": معمولا بعد از هر شكستي كه بالاخره همه مي‎فهمند به جاي بررسي دقيق شرايط و عوامل آن و استفاده از تمام نظريات و انتقادات فرماندهان جزء ورزمندگاني كه شاهد قضايا و مصائب بوده اند يك سري خلاف واقعها و پيروزيهاي خيالي و تهديدهاي تو خالي در رسانه ها ي گروهي و نماز جمعه ها تحويل خلق الله مي‎شود و تمام قصورات و تقصيرات زير پوشش تبليغات قرار مي‎گيرد و افراد مقصر يا خاطي هيچگونه احساس ترس يا نگراني نمي كنند و يا بگردن يكديگر مي‎اندازند و مرتبا خطا روي خطا و شكست روي شكست نصيب انقلاب و مردم مي‎شود."
يعني درست دربحبوحه اي که به دليل کمبود سلاح، جوانان پاک وصادق اين مرزوبوم به روي مين فرستاده شده و درعمليات هاي مختلف قطعه قطعه شدند، فرماندهانشان مي دانستند تا مدتها هيچ پيروزي به دست نخواهند آورد سرانجامي براي جنگ متصور نيست جز استفاده از جان هاي جواناني که انديشه دفاع ازميهن داشتند. با چه بهانه اي؟ با تقدس وتبليغاتي که گروه گروهشان را طعمه بي کفايتي عده اي کرد که امروز از آشکار شدن، حقايق تلخي، نگران هستند.
ازخاطرم نمي رود درروزنامه اي که مي نوشتم، دبير سرويس يکي از بخش ها، بعضي وقتها زل مي زد به ديوار وبعد اشک درچشمانش جمع مي شد و گريه مي کرد، هاج و واج راه مي رفت. يک روز که ديگر کاسه صبرم لبريز شده بود آمدم وگفتم فلاني، ديوانه شدم از اين خلوت که مي کني با خودت؛ زارزد بعدش. به گونه اي که همه تحريريه اي بغض کرد ناگهان. آن گاه گفت که چگونه درچند عمليات مختلف جنگي واز جمله والفجر4 و5 لشکر بود که مي رفت، وگروهان برمي گشت. واينکه چگونه وقت بازگشت پا روي جنازه هاي دوستانشان مي گذاشتند. اينکه چگونه شاهد فرار سربازان جوان ايراني زيرآتش مرگبار توپخانه دشمن بوده است واز وحشت آن روزها وشب ها سالهاست خواب ندارد.
اين هيچ چيز ازارزش مردان بزرگي کم نمي کند که آرمان هايشان مورد احترام همه فرزندان ايران است، اما از مسئوليت آناني هم نمي کاهد که به مردم دروغ گفتند وخود را فريب دادند وتراژدي اسف باري آفريدند وبعد از آن هم تلاش مي کنند با پوشاندن لباس تقدس به جنگ، بازکردن صفحاتي ازتاريخ اين مملکت را گناهي بزرگ تلقي کنند، يا فاش کردن اسرار نظام.
نگراني اي که پشتش اين واقعيت است که اگرمردم هم بدانند پشت همه شاخ وشانه کشي هاي احمدي نژاد وهم تيمي هايش چه جهنمي مي تواند آفريده شود، آن موقع هرآن چه ريسيده اند پنبه مي شود. آن وقت معلوم مي شود، همه آنچه از اينکه مردم تا آخرين قطره خونشان مي خواهند پشت دستيابي به انرژي هسته اي وهرچيزديگري که سران شاخ وشانه کشيده مي شود بايستند، تبليغات است وهيچ.
نامه اي که هاشمي منتشر مي کند، ازاين روز، درخود بيانگر يک نگراني عمده است که طي ماه هاي گذشته دربرابراحمدي نژاد و همفکرانش، در ميان کساني که صدمه به سرزمين ايران را فارغ ازهردسته بندي سياسي رد مي کنند، شکل گرفته است. اين نامه درست درهنگامي که به اعتقاد بسياري از بزرگان نظام واز جمله هاشمي، کشوردرمعرض خطر جدي است، نشان مي دهد که چگونه در يک مقطع تاريخي واقعيت يکي از مهمترين رويدادهاي کشور که صدها هزار نفر را به کام مرگ فرستاد، قلب شده است وچگونه ممکن است يک بار ديگر اين "قلب واقعيت" رخ دهد.
آنچه که احمدي نژاد دراين چند روزه درجواب هاشمي گفته است که مانند هميشه به يک حاضر جوابي بي ادبانه آميخته است نيز از همان جنس است که همان زمان جنگ نيز آيت الله خميني نسبت به آن هشدار مي دهد وآن اينکه " مواظب باشيد ممكن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي شما را از آنچه صلاح اسلام است دور كنند. صريحا مي‎گويم بايد تمام همتان در توجيه اين كار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عكس العمل مي‎شود."
هاشمي اتفاقا همان مي کند که روزي آيت الله خميني گفته بود. او و برخي از مسئولين نظام دريافته اند که "قدم انحرافي" چگونه طي ماه هاي گذشته نه تنها سرنوشت نظام بلکه تماميت سرزميني کشور را مي تواند نشانه رود. براي همين است که محسن آرمين، سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي تاکيد مي کند که اين نامه براي جلوگيري از نوشيدن جام زهري ديگراست. اگر زماني اين جام زهر توقف جنگ بود، اما اين بار معلوم نيست چه خواهد بود.
حتي نه اگر اين بار، به هرحال روزي همين کساني که سنگ تقدس وآسماني بودن جنگ را به سينه مي زنند بايد پاسخگوي همه خانواده هاي شهدا، اسرا، مفقودين وهمه کساني باشند که چرخ هاي جنگ کمرزندگي شان را خردومسير زندگي شان را دگرگون کرد. با انتشار اين نامه که کيهان ان را يکي ازاسرار نظام مي خواند، بد نيست مشخص شود که ديگر چه اسرار ديگري در نظام است و چنين اسراري چه هزينه هايي توليد کرده ويا هنوز مي کند وچه کساني مسئوليت آن را به عهده دارند؟ اين براي خيلي ها تازه آغاز ماجراست
.