فئودالهای مدرن عصر نوین
عزيز فولادوند
گـرسنگی و قرضهای سنگین، قرضهای سنگین و گرسنگی این دو حلقه مرگباری را تشکیل می دهند که گوئیا قابل شکستن نمی باشد. چه کسانی این دور تسلسل باطل را بنا نهادند؟ چه نیروهائی آن را به حرکت در آورده اند؟ وسود گیج کننده نجومی این قروض عاید چه کسانی می گردد؟ در یک کـلام: سیستم «فئودالیستی کاپیتالیسم». ربا خواران، کلاهبرداران و زالو صفتان دوران انقلاب کبیر فرانسه گوئیا به صحنه باز گشته اند. دستان مرگبار منوپولیستها دوباره جانی تازه گرفته ااست.
ما شاهد فئودالیزه کردن جهان هستیم. فئودالهای نوین نقاب کمپانیهای خصوصی فراملییتی را به چهره دارند. بعنوان یادآوری : 500 شرکت فراملییتی کاپیتالیستی مجموعأ 52% درآمد ناخالص ملی کره ارض را کنترل می کنند، که فقط 1.8% نیروی کار جهان را به اشتغال در آورده اند. 58% این شرکتها آمریکائی می باشند. این 500 شرکت سرمایه ای را در اختیار دارند که از کل دارائیهای انباشته شده در 133 کشور فقیر جهان بیشتر است.
شرکتهای فرا ملییتی با قبضه کردن دانش پیشرفته در عرصه های تکنولوژیک و الکترونیک و در اختیار داشتن لابراتورهای و مراکز تحقیقاتی جهان عملأ هدایت توسعه مادی را به خود اختصاص داده اند. البته نمی توان سهم این شرکتها را در با لابردن رفاه بخشی از جامعه منکر گردید ولی اعمال کنترل آنها بر تولید و اکتشافات علمی بطور طبیعی برای حیات اجتماعی فاجعه آمیز بوده است. آنهم به این دلیل ساده: تنها انگیزه این طبقه نو پا (فئودالهای جدید) انباشت کلان سود در کمترین زمان ممکن می باشد تا از این طریق بتوانند دامنه نفوذ خود را مدام گسترش داده و هر مانع اجتماعی که درمسیر تحقق اهدافشان مزاحمتی ایجاد نماید، از سر را راه بردارند.
یکی از دلایلی رشد شتابان میزان قروض کشورهای فقیر جنوب انتقال ارز توسط شرکتها و بورس بازان جهانی به کشورهای «مادر» می باشد. علاوه بر آن سیستم دریافت حق امتیاز. مثلأ شرکت نستله (Nestle)1 را در نظر بگیریم. هر واحد تولیدی این شرکت در کشورهای مختلف (مثل اغلب شرکتهای دیگر چند ملییتی) بعنوان واحد مستقل سود سازی به فعالییت اقتصادی مشغول می باشد. بیش از 500 شعبه نستله در سراسر جهان با یک حق امتیاز ثبت که به شرکت مادر متعلق است مشغول به کار می باشند. ولی آنها همگی برای این امتیاز انحصار مبلغی را دریافت می نمایند. نظری به کشور برزیل می افکنیم: شرکت نستله در این کشور به سودهای افسانه ای دست یافته است. بخشی از این سودها در 25 شرکت و شعبات مربوطه در این کشور سرمایه گذاری می گردد. بخشی دیگر به منظور گسترش دامنه فعالییت اقتصادی و تصاحب بازارهای جدید محلی بکار گرفته می شود. قسمت اعظم این سود به مرکز فرماندهی نستله یعنی شهر ووی/سوئیس (Vevey) باز می گردد.
اشرافان مدرن با این سودهای افسانه ای مودر تفقد قرار می گیرند. سلطان بزرگترین بانک اروپا (دویچه بانک) اقای یوزوف آکرمن (Joseph Ackermann) سالانه 11 میلیون ایورو دریافت می کند. به همکارش که بانک J.P. Morgan Chase Manhatten را اداره می کند سالانه مبلغی معادل 33 میلیون ایورو تعلق می گیرد. رئیس بزرگترین بانک اداره کننده سرمایه خصوصی در جهان UBS (United Bank of Switzerland) آقای مارسل اٌسپل (Marcel Ospel) به حقوق ناچیزی معادل 2.3 میلیون فرانک سوئیس در سال قناعت می کند.
پستهای حساس در هئیت مدیره بین روسای این شرکتها دست بد ست می گردد. بعضی از این روساء مانند مستبدین شرقی بصورتی استبدادی و اقتدارگرایانه در این کاتلها به حکمرانی مشغول هستند. تمامی برنامه ها کاری از طرف هئیت مدیره دیکته و از بالا به پائین اعمال می گردد. «اشراف زاده» دانیل واسلا می گوید:«این همه سر و صدا برای چه، اینکه من 5 یا 50 میلیون ایورو در سال درآمد داشته باشم اصلأ مهم نیست... وقتی که شرکت نواریتس2 (Novartis) به سودی معادل 7 میلیارد دلار در سال دست یافته است، سهم ناچیز من به هیچ عنوان به حساب نمی آید.» حرص بی حد و حصرعالیجناب به ایشان اجازه نمی دهند که متوجه این موضوع شوند که در این شرکت هزاران سهامدار، کارمند و بازنشسته وجود دارد که در سود سالیانه شرکت سهیم می باشند.
نظری کوتاه به وضع کارتلهای تولید مواد غذائی ما را با وسعت دامنه اقتدار و سلطه استبدادی این طبقه نوین آشنا می کند.10 شرکت فرا ملییتی از جمله شرکتهای اونتیس، مونزانتو، پیونیر، سین گتنا(Aventis, Monsanto, Pioneer; Syngenta) در سال 2004 بیش از یک سوم بذرکشاورزی در بازار جهانی را در کنترل خود داشتند. در سال 2003 معاملات این کالا رقمی معادل 23 میلیارد دلار را به ثبت رساند.
در زمینه مبارزه با آفات گیاهی وضع به همین روال است: 80% بازار این بخش اقتصادی در کنترل 7 کارتل جهانی (از جمله اونتیس، مونزانتو، پیونیر، سین گتنا) می باشد. میزان درآمد سالیانه رقمی برابر با 28 میلیارد دلار.
در سومین کشور فقیر جهان یعنی بنگلادش با جمعییتی معدل 146 میلیون نفر یکی از مشکلات لاینحل کمبود مواد سمی برای مبارزه با آفات کشاورزی می باشد. برای میلیونها انسان د ربنگلادش قیمت خرید این مواد در اکثرمواقع به معنی مرگ و زندگی می باشد. کارتلهای یاد شده فوق سالانه قیمت ماده پستیسید 3(Pestizide) فروخته شده به بنگلادش را تعیین می کنند. قانون حاکم بر بازار دستیابی به حداکثر سود مورد نظر می باشد.
وضعی مشابه در شبه جزیره هندوستان حاکم است. وزیر کشاورزی هندوستان Raghuveera Reddy در مصاحبه اکتبر 2004 با روزنامه فرونت لاین (Frontline) این خبر را تأئید نمود که 3000 دهقان منطقه آندره پردش (Andra Pradesh) که به یکی از شعبه های محلی یک شرکت چندملییتی مقروض بودند درفاصله زمانی 1998 تا 2004 اقدام به خودکشی نموده اند. حوزه تجارت، بیمه خسارت، حمل ونقل و انبار حبوبات و خشکبار جهانی در کنترل غولهای شیکاگو می باشد. تمرکز قدرت در این بخش اقتصادی بسیار فشرده می باشد: 30 کارتل جهانی تمام تجارت حبوبات در جهان را در کنترل خود دارند.
از 52 کشور قاره افریقائی به اضافه جزایر مربوطه فقط 15 کشور قادرند که مواد غذائی خود را مستقلانه تأمین نمایند. 37کشور باقیمانده شدیدأ به بازار جهانی وابسته می باشند. در شرایط غیر عادی مثل، خشکسالی، جنگ، هجوم ملخها ویا عوامل اقلیمی دیگر وضعیت فاجعه باری حاکم می گردد.
در کشور زامبیا ذرت در زمره غذای ملی محسوب می گردد. قیمت ذرت در بازار جهانی از طرف شرکتهای فراملییتی دیکته می گردد. منابع ارزی دولت زامبیا توانائی تأمین مایحتاج مردم را از بازارهای جهانی ندارد. کارتلها مواد غذائی آنچنان قیمت ذرت را در بازار بالا نگه داشته اند که عملأ تأمین مایحتاج خیل عظیم مردم غیر ممکن می باشد.
سلاطین جدید سیستمی مخوف، قدرتمند و مستبدانه را هدایت و کنترل می نمایند. هر کمپانی چند ملییتی مجهز به یک دستگاه پیچیده و عریض و طویلی به نام «وزارت پروپاگاندا» می باشد که عهده دار تبلیغات در سراسر گیتی است. این وزارتخانه اغلب بعنوان Departmentof Corporate Communication نام برده می شود. وظیفه این بخش هدایت افکارعمومی و تأثیر گذاری بر افکار عمومی، زیبا جلوه نمودن برنامه ها و پروژه های «اربابان» و دفاع از نقطه نظرات آنها می باشد. اید ئولوگها، استراتژها و گردانی از مجربرترین برنامه ریزها ی شرکتهای چند ملییتی با ظرافتی خاص افکار عمومی را فرم داده در جهت منافع شرکت سوق می دهند. شرکتهای چند ملییتی نه تنها «وزارت تبلیغات» را سازماندهی می نماید بلکه آنها سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی مدرنی را در اختیار دارند. سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی آنها در 5 قاره جهان به فعالییت مشغول می باشند. این سرویسها نه تنها در مرکز فرماندهی رقبای اقتصادی نفوذ می کنند بلکه دولتهای ملی را هم در زیر نظر داشته و جاسوسانشان را تا عالیترین سطوح تصمیم گیری ارتقاء می دهند.
جان سیگلر (Jean Ziegler, مولف کتاب: «امپراطوری ننگین») می گوید: «وقتی در سازمان ملل متحد مشغول بکار شدم اولین نکته که به من یاد داده شد این بود که با وسائل ارتباطی، [از قبیل تلفن، فاکس، ایمیل و غیره] که دفتر کمیساریای عالی پناهندگی برای حقوق بشر در ژنو را با دفتر سازمان ملل متحد در نیویورک وصل می نماید، با احتیاط برخورد نمایم. چنانچه مطلبی را می خواهی انتقال دهی که حداقل پنهانکاری را می طلبد، به شما توصیه می گردد که از تلفن ساختمان Palais Wilson و ایمیل استفاده ننما. نوشتن نامه ویا ارتباطات مستقیم اکیدآ توصیه می گردید» (همانجا ص. 220).
سازمانهای بین الملل دیگر هم دچار همین وضع می باشند. نظری به سازمان «سلامتی و بهداشت جهانی» WHO ما را با مکانیسم قدرتمند تأثیر گذاری بر تصمیمات ارگانهای جهانی با بکارگیری شیوه هائی ار قبیل ارعاب، رشوه و تهدید بهتر آشنا می کند. مصوبه های سازمان «سلامتی و بهداشت جهانی» مستقیمأ روی تولیدات و حوزه عمل تعداد قابل توجه ای از شرکتهای چند ملییتی که در بخش شیمی، بیو تکنولوژی، داروسازی وتنباکو فعالییت دارند، تأثیر می گذارد. در کشورهای جهان سوم سازمان «سلامتی و بهداشت جهانی» برای پیشگیری از بیماریهائی از قبیل فلج اطفال، تب زرد، مالاریا و هپاتیتیس اقدام به واکسیناسیون می نماید. این اقدامات پیشگیرانه حدود 100 میلیون انسان را در بر می گیرد. این طرح پیشگیرانه مبالغ سرسام آوری را بخود اختصاص می دهد. علاوه برآن WHO در سراسر جهان دارای لابراتورها ومراکز تحقیقاتی عظیم می باشد، صدها میلیون دلار در پروژه تحقیقاتی و جلوگیری از بیماری اید س سرمایه گذاری می نماید و در نیمکره جنوبی به آموزش پزشکان و پرستاران همت می گمارد. . مضافأ اینکه این سازمان می تواند از ورود یک دارو به بازار جلوگیری نماید یا فروش یک دارو را بلا مانع تضخیص دهد. از جانبی خواهان لغو و یا کاهش مدت زمان در خواست حق امتیاز دارو از جانب کاشف می باشد. کوتاه سخن اینکه تصمیمات و فعالییتهای این سازمان تأثیرات دامنه داری بر روی در آمد مالی شرکتهای چند ملییتی می گذارد.
دقیقأ به این علت است که شرکتهای چند ملییتی سعی در نفوذ وتأثیر گذاردن بر روی اعضای WHO در سطوح تصمیم گیرنده دارند. عالی ترین ارگان تصمیم گیرنده این سازمان «مجمع عمومی» می باشد که در تابستان هر سال در ژنو تشکیل جلسه می دهد. هئیتهای اعزامی به این جلسه نمایندگان دولتها می باشند. در زمان برگذاری این جلسات فرستادگان کمپانیهای داروسازی هر ساله سعی در پرداخت رشوه های کلان به هئیتهای شرکت کننده در «مجمع عمومی» می کنند تا بتوانند نظر و رأی آنها را به نفع کمپانیها بچرخانند. در اکثر مواقع با موفقییت.
در سال 2001 از طرف کشورهای جهان سوم و کشورهای اسکاندیناوی درخواستی کتبی به «مجمع عمومی»ارائه گردید. در این درخواست خواسته شد بود که قبل از هر آغاز کا ر مجمع نکات اختلاف هئیتهای اعزامی با کارتلهای داروسازی را مورد بحث و گفتگو قرار گرفته شود. در شب قبل از رای گیری چمدانها پول در اتاق هتلها لب رودخانه رونه (Rhone) ـ در سوئیس و فرانسه ـ به گردش در آمد. در فردای رأی گیری تقاضا با اکثریت آراء رد گردید.
کمپانی های داروسازی چند ملییتی عامدأ با بیماری را که سازمان بهداشت و سلامتی جهانی بدان واژه neglected diseases اطلاق می کند، اهمال برخورد می کنند. این بیماری است که سالانه میلیونها انسان رایا ازپای در می آورد و یا به سلامتیاشان آسیبهای جدی وارد می نماید. بیماری تب دنگوی (Dengue) سالانه باعث قتل عام 50 میلیون انسان می گردد. این بیماری واگیر بسیار خطرناک و با تب 40 درجه همراه است و بسرعت قابل انتقال به دیگران می باشد. زنان و کودکان با تغذیه غیر مکفی در معرض حملات ویروس این بیماری مرگبار می باشند. ویروس ای بیماری در 100 کشور جهان بویژه در افریقا و آسیای جنوبی پراکنده است.با این وجود کارتلهای داروسازی تحقیقات برای مبارزه با ویروس این بیماری را فقط در برزیل ــ آنهم بصورت بسیار محدوده ــ انجام می دهند. در برزیل، اندونزی نامیبیا میلیونها انسان طعمه مرگ ناشی از این ویروس می گردند.مرگی همراه با درد و رنجی توصیف ناپذیر.
برای مبارزه با بیماریهای خطرناک داروهای موثر وجود دارد، ولی با قیمتی که عملأ خرید آن در توان فقرای کشورهای جهان سوم نیست. بدین ترتیب در سال 2003 تعدا 14 میلیون انسان (تعداد قابل توجه ای از آنها را کودکان تشکیل می دادند) بر اثر مالاریا و کزاز جان باختند. 92% این قربانیان در 122متعلق به کشورهای جهان سوم بودند. تناقض بسیار آشکار است. کارتلهای داروسازی سالانه بازارهای امریکای شمالی و اروپا را غرق داروهای مدرن و پیشرفته می نمایند. بر اساس آمار WHO در فاصله سالهای 1975 و 200 مقامات مسئول در کشورهای مختلف جهان برای 1393 داروی مختلف جواز صادر نموده اند. از این تعداد دارو فقط 16 تای آنها در مبارزه بر علیه بیماریهای خطرناک بکار گرفته شد. متأسفانه این مقاله گنجایش آوردن مثالهای دیگری را ندارد تا بتوان تأثیر وسیع کمپانیهای چند ملییتی را درتمامی ارگانهای بین المللی نشان داد.
برای اینکه بتوان در سطوح بین المللی برای احقاق حق ستم دیدگان، ناتوانان، «دوزخیان روی زمین» و بی پناهان به توفیقی کوچک نائل آمد، باید قوانین حاکم بر جهان نوین را شناخت، به توانمندیها و امکانات وسیع بازیگران صحنه اشراف داشت و به تشکیل جبهه ای وسیع از نیروهای مترقی روی آورد. ولی متأسفانه تا کنون هیچ راه حل جدی برای مقابله با سیستم استبدادی و مقتدر کاپیتالیسم این عصر ارائه نشده است. حتی در درون جنبش جهانی ضد گلبالیزاسیون اتفاق نظر و اجماعی قابل توجه ای به چشم نمی خورد. این جنبش جهانی از نبود طرح و پروژه ای جدی به سختی رنج می برد.
پانـویس هـا:
این مقاله با کمک منابع ذیل تنظیم شده است:
§ Jean Ziegler: Das Imperium der Schande, 2005.
§ Bruno Knall und Norbert Wagner: Entwicklungsländer und Weltwirts
§ Fran Nuscheler: Lern- und Arbeitsbuch, Entwicklungspolitik
1) شرکت نستله بزرگترین شرکت تولیده کنده مواد غذائی در جهان و پر قدرتترین ومهمترین کمپانی صنعتی کشور سوئیس می باشد. این شرکت در سال 1867توسط یکی داروخانه درای به نام هنری نستله (Henri Nestle) که از مهاجرین آلمانی تبار (اهل فرانکفورت) بود تأسیس گردید. در آمد این شرکت در سال 2004 رقمی معادل 58 میلیارد ایورو بالغ گردید، سود حاصله معادل 4،5 میلیارد ایورو.
2) کارتل مقتدر سوئیسی نواریتس (Novartis) که حوزه فعالیت اقتصادی اش در زمینه بیو تکنولوژی و داروسازی می باشد در سال 1996 بدنبال یک ادغام بی سابقه در جهان که بین دو شرکت غول آسای سوئیسی بوقوع پیوست، متولد گردید. سود خا لص سالانه در سال 2005 معادل 6.1 میلیارد دلار.
3) یک نوع مواد سمی که در کشاورزی برای ازبین بردن آفات، انگلها و حشرات مضر استفاده می شود
0 Comments:
Post a Comment
<< Home