آمريکا به مرگ گرفته، به تب راضي مي شود
گفت و گوي روز با احمد قريشي، رييس سابق دانشگاه ملي
آمريکا به مرگ گرفته، به تب راضي مي شود
اميد معماريان o.memarian@roozonline.com
خرداد ۱۳۸۵
آمريکا به مرگ گرفته، به تب راضي مي شود
اميد معماريان o.memarian@roozonline.com
خرداد ۱۳۸۵
roozonline
خلاصه:
دکتر احمد قريشي، آخرين رييس دانشگاه ملي قبل از انقلاب (دانشگاه شهيد بهشتي کنوني)، در مصاحبه اي با روز به تحولات رخ داده بعد از روي کارامدن محمود احمدي نژاد درعرصه بين المللي مي پردازد و از جمله امکان حمله نظامي آمريکا و يا مذاکرات مستقيم دو کشور را بررسي مي کند.
-->
دکتر احمد قريشي، آخرين رييس دانشگاه ملي قبل از انقلاب (دانشگاه شهيد بهشتي کنوني)، در مصاحبه اي با روز به تحولات رخ داده بعد از روي کارامدن محمود احمدي نژاد درعرصه بين المللي مي پردازد و از جمله امکان حمله نظامي آمريکا و يا مذاکرات مستقيم دو کشور را بررسي مي کند.
دکتر قريشي که سابقه بيست سال تدريس در دپارتمان امنيت ملي مدرسه عالي نظامي Naval Post Graduate school را در سوابق خود دارد معتقد است علي رغم منافعي که مذاکره ايران با آمريکا براي هر دو کشور دارد، محافل داخلي در تهران و واشنگتن در انجام آن خلل ايجاد مي کنند. قريشي اوايل دهه پنجاه شمسي رييس دانشکده حقوق دانشگاه ملي بود و در سال هاي آخر رژيم پادشاهي وارد فعاليت هاي سياسي شد اما بعد از مهاجرت به آمريکا به تدريس پرداخت و هم اکنون ساکن کاليفرنياست.
آيا چرخش خاصي در سياست خارجي بعداز آمدن احمدي نژاد به قدرت مشاهده مي شود؟ اين چرخش چه ويژگي هايي دارد؟بله. آقاي احمدي نژاد با تاکيد روي برنامه اي که محورهايش همگي مسائل داخلي بود به قدرت رسيد. ولي از وقتي سر کار آمده ، مثل همه کساني که براي روي گرداندن از مسائل داخلي به مسائل خارجي توجه مي کنند، به دو موضوع اسراييل وبرنامه هسته اي توجه زيادي کرده است. علاوه بر ان به نظر مي رسد، احمدي نژاد اندک اندک تمايل دارد نقش جمال عبدالناصر را در دنياي عرب وبين مسلمانان بازي کند وخود را درچنين سطحي مطرح نمايد، چرا که موقعيت او درداخل قوي نيست.
چنين رويکردي چه تبعاتي را تا کنون به همراه داشته است؟ با توجه به اينکه براي مثال لحن دوستانه اروپا با ايران، طي چند ماه تغيير کرده و به نظر مي رسد که اروپائي ها بيش از سابق در کنار آمريکا قرار گرفته اند. در زمان خاتمي و رفسنجاني، سعي بر اين بود که نگذارند جبهه متحدي برعليه ايران تشکيل شود وتا اندازه زيادي در اين سياست موفق شده بودند. اما کاري که احمدي نژاد طي مدتي که برسرکار آمده انجام داده اين است که شکاف بين آمريکا واروپا درمورد ايران را خيلي کم کرده واندک اندک مشاهده مي کنيم که يک اتحاد يين امريکا واروپا در خصوص برخورد با ايران به وجود آمده است. حتي چين ورسيه هم با اينکه گفته اند ازتحريم ايران در شوراي امنيت حمايت نخواهند کرد اما ازبرنامه هسته اي ولحني که ايران در صحنه بين المللي برگزيده استقبال نکردند . با وجود اينکه من معتقدم عمليات نظامي عليه ايران انجام نخواهدشد، اما مطمئن هستم تاکنون لطمات مختلفي به کشور وارد آمده که باز هم ادامه خواهد داشت.
درچنين شرايطي مذاکره با آمريکا، اساسا چقدر زمينه تحقق دارد؟ آيا ممکن است آمريکا با جمهوري اسلامي برسرميز مذاکره بنشيند ومثلا در خصوص ترتيبات امنيتي به گفت وگو بپردازند؟به نظرم زمينه دارد. علتش هم اين است که با تمام حرف هايي که آمريکا مي زند، هدف اصلي اش اما اين است که از عراق بيرون بيايد واين بيرون آمدن تقريبا بدون توافق با ايران خيلي مشکل است. خيلي ها در آمريکا مخصوصا سناتور هايي مثل بايدن وکسينجرمي گويند بايد راه مذاکره باايران را باز کنيم. منافع هر دو کشورايجاب مي کند که عراق از هم نپاشد و هر دو مي خواهند که حکومت با ثباتي در آن جا به وجود آيد. اگر چه هيچ کدام نمي خواهند دولتي دست نشانده ووابسته به ديگري به وجود بيايد. ولي ايجاد دولت مستقري که امنيت عراق را حفظ کند به نقع هر دوکشور است. به خاطر همين هم يک بار طي چند ماهه اخير عبدالعزيز حکيم را جلو انداختند که زمينه چنين مذاکره اي را فرا هم کنند. هر چند از نظر تيم ايراني، چنين مذاکره اي نمي تواند تنها در مورد مساله عراق باشد واز سوي ديگر آمريکايي ها اصرار دارند اگر قرار است گفت وگويي در مورد موضوع عراق انجام شود، موضوع ديگري درخلال مذاکرات نبايد مطرح باشد.
مذاکره مستقيم
پس ايران وآمريکا مي توانند با اين همه تخاصمات سر يک ميز بنشينند؟چرا که نه . در جنگ بين آمريکا و ويتنام 53 هزار سربار آمريکايي کشته شدند اما الان همين آمريکا در اين کشور سفارت و سفير دارد و روابط حسنه اي بين دو کشور برقرار است. اگرچه در داخل آمريکا بين وزارت دفاع وزارت خارجه اختلافات جدي در اين زمينه است. وزارت دفاع، تلقي خاصي از رابطه باايران دارد که تصريح مي کند ايران درمنطقه، خطر است وبراي مهار ايران، بايد به هر نحو شده از دسترسي اين کشور به انرژي هسته اي جلوگيري کرد. به همين خاطر است که هرازگاهي از حمله نظامي نيز سخن مي گويند. اما در وزارت خارجه، گرايش به گفت وگو بيشتر است. لوگر سناتور ايالت اينديانا و بايدن سناتور ايالت دلور، اينها هر دو گفته اندک اندک بايد با ايران مذاکره کينم. مذاکره با ايران، شايد يک گشايش براي بوش باشد تا در داخل کشور بگويد با اين ايران "خطرناک" وارد مذاکره شده است..
بعضي مخالفين ايران مي گويند ايران درعراق بلوف مي زند ونيزو نفوذ چنداني ندارد و.به همين خاطرآمريکا پس از مخالفت سني ها با دخالت دادن ايران، اساسا از مذاکره صرف نظر کرد.احتمال اين موضوع خيلي زياد است. اغلب سني ها ورهبرانشان نگران هستند که عراق مملکتي تحت نفوذ شيعه هاي ايراني شود. با اين رويکرد بود که سعود الفيصل در کميته سياست خارجه آمريکا گفت کاري که آمريکا درعراق مي کند، به نفع ايران تمام مي شود و اين براي ممالک عربي مهم است .اگر شيعه ها مستقل شوند، براي سني ها خيلي نگراني زاست. براي مثال در نظرداشته باشيد که تمام منطقه نفت خيز عربستان دراختيارشيعه هاست که اخيرا هم شروع کرده اند به تمرد و دموکراسي خواهي و طرح مباحثي در مورد حقوق بشر. کشورهاي منطقه همه را از چشم ايران مي بينند. البته جمهوري اسلامي همواره تاکيد مي کند که در طي بيش از دويست سال گذشته هيچ وقت به کشورهاي ديگر حمله نکرده اند.
به نظر شما چرا در آمريکا موضوع مذاکره با ايران در فراز و فرو دست وعلي رغم اينکه به نظر مي رسد مقامات ايراني چند سالي است که به نتيجه رسيده اند نمي توانند بيش از اين آمريکا را ناديده بگيرند، اما اتفاق ملموسي در اين حوزه نمي افتد؟مذاکره با ايران از نظر فني کار بسيار دشواري است. در واشنگتن خيلي ها مي گويند حاضريم با ايران مذاکره کنيم، اما هر کدام که سخني در اين باره مي گويند با فاصله چند روز ديگري تکذيب مي کند. مقامات آمريکايي بارها گفته اند که نمي دانند با چه کسي درواقع بايد گفت و گو کنند که اين هم برمي گردد به ساختار سياسي جمهوري اسلامي. به اعتقاد آمريکايي ها در رفتار ايراني ها به اندازه اي چندگانگي هست که معلوم نيست با چه کسي بايد سرميز مذاکره نشست. در حال حاضر به خاطر نفوذ اسراييل در کنگره ولابي اسراييل، براي دولت آمريکا خيلي مشکل است که به صورت علني با ايران مذاکره کند. در حکومت ايران هم به نظر مي رسد که بر سر مذاکره با آمريکا اتفاق نظر وجود ندارد. اين است که هر دو کشور مسائل داخلي هم براي آغاز مذاکره با دارند. هر دو مي دانند به نفعشان است که دراين مقطع با هم مذاکره کنند اما به خاطر مسائل داخلي نمي توانند.
آيا ممکن است همين فشار هاي داخلي در هر دو طرف غلبه بر روال جاري غلبه کند و اوضاع از کنترل خارج شود؟بله، ممکن است. ممکن است اينقدردر امريکا حرف جنگ بزنند، و آن قدر درايران براي آمريکا خط ونشان بکشند وبه تهديد کشورهاي ديگر بپردازند که آمريکائي ها مجبور شوند کاري بکنند. اما درحال حاضروضعيت را درحدي نمي بينم که کنترل از دست برود. اما اگر حادثه اي در منطقه رخ بدهد، يا مثلا هواپيمايي سقوط کند، يادرخصوص دخالت ايران دررويدادي که جامعه جهاني به ان حساس است مدرکي رو شود، آن هنگام ممکن است صداي وضعيت فرق کند.
تغيير رژيم
برخي معتقدند آمريکا براي تغيير رژيم ايران دور خيز کرده است. به نظر شما آيا اراده اي در داخل دولت آمريکا تصميم خود را براي سرنگوني دولت جمهوري اسلامي ايران گرفته است؟امريکا به مرگ گرفته که به تب راضي شود. آمريکا انکار نکرده است که شايد هدفش تغيير رژيم باشد. همان طور که هميشه تاکيد مي کنند، همه گزينه ها روي ميز است اما در عين حال هم آدم هاي با نفوذ در آمريکا مي گويند که تغيير رژيم در ايران خيلي مشکل است. اولين چيزي که مي گويند اين است که اگراين حکومت را برداريم چه کسي جاي آنها خواهد آمد؟ اين پولي هم که کنار گذاشتند که بدهند به تبليغات مخالفان جمهوري اسلام - حالا کنگره قبول بکند يا نه - بيشتر جنبه تبليغاتي دارد. من گمان نمي کنم که آمريکا براي تغيير رژيم ايران نقشه کلي در سر دارد. و خيلي دنبال آلترناتيو مي گردند. امريکا به نظرمن بيشتر از آنکه هدفش تغيير رژيم باشد، هدفش تغيير رفتار رژيم است. مي خواهد آنقدر رژيم را بترساند که خودش تغيير روش بدهد. تا باعث شود ايران، مثلا سر مساله اسراييل کوتاه بيايد.
برخي از روزنامه هاي آمريکايي از احتمال حمله نظامي به ايران خبر داده اند. آيا چنين موضوعي محتمل است؟ اگر هست، چگونه وتحت چه شرايطي به اين موضوع فکر مي کنند؟ و اگر نيست چرا؟از لحاظ تکنيکي ووسايلي که امريکا در اخيتار دارد هيچ مساله اي برايش نيست که به پايگاه هاي اتمي ايران حمله کند. ولي مساله اي اين است که تاسيسات هسته اي ايران نزديک شهرهاست و به قول خودشان خسارت چند جانبه خواهدبود. افزايش قيمت نفت هم را بايد درنظر گرفت و به طور کلي تلفات هر نوع حمله اي از اين دست بسيار بالا خواهد بود. هزينه اين کار از نظر تبليغاتي هم براي آمريکا خيلي خواهد بود. درعراق هم نظامي ها مي گفتند راحتترين کار فتح عراق واز کار برکنار کردن صدام است.
خلاصه:
دکتر احمد قريشي، آخرين رييس دانشگاه ملي قبل از انقلاب (دانشگاه شهيد بهشتي کنوني)، در مصاحبه اي با روز به تحولات رخ داده بعد از روي کارامدن محمود احمدي نژاد درعرصه بين المللي مي پردازد و از جمله امکان حمله نظامي آمريکا و يا مذاکرات مستقيم دو کشور را بررسي مي کند.
-->
دکتر احمد قريشي، آخرين رييس دانشگاه ملي قبل از انقلاب (دانشگاه شهيد بهشتي کنوني)، در مصاحبه اي با روز به تحولات رخ داده بعد از روي کارامدن محمود احمدي نژاد درعرصه بين المللي مي پردازد و از جمله امکان حمله نظامي آمريکا و يا مذاکرات مستقيم دو کشور را بررسي مي کند.
دکتر قريشي که سابقه بيست سال تدريس در دپارتمان امنيت ملي مدرسه عالي نظامي Naval Post Graduate school را در سوابق خود دارد معتقد است علي رغم منافعي که مذاکره ايران با آمريکا براي هر دو کشور دارد، محافل داخلي در تهران و واشنگتن در انجام آن خلل ايجاد مي کنند. قريشي اوايل دهه پنجاه شمسي رييس دانشکده حقوق دانشگاه ملي بود و در سال هاي آخر رژيم پادشاهي وارد فعاليت هاي سياسي شد اما بعد از مهاجرت به آمريکا به تدريس پرداخت و هم اکنون ساکن کاليفرنياست.
آيا چرخش خاصي در سياست خارجي بعداز آمدن احمدي نژاد به قدرت مشاهده مي شود؟ اين چرخش چه ويژگي هايي دارد؟بله. آقاي احمدي نژاد با تاکيد روي برنامه اي که محورهايش همگي مسائل داخلي بود به قدرت رسيد. ولي از وقتي سر کار آمده ، مثل همه کساني که براي روي گرداندن از مسائل داخلي به مسائل خارجي توجه مي کنند، به دو موضوع اسراييل وبرنامه هسته اي توجه زيادي کرده است. علاوه بر ان به نظر مي رسد، احمدي نژاد اندک اندک تمايل دارد نقش جمال عبدالناصر را در دنياي عرب وبين مسلمانان بازي کند وخود را درچنين سطحي مطرح نمايد، چرا که موقعيت او درداخل قوي نيست.
چنين رويکردي چه تبعاتي را تا کنون به همراه داشته است؟ با توجه به اينکه براي مثال لحن دوستانه اروپا با ايران، طي چند ماه تغيير کرده و به نظر مي رسد که اروپائي ها بيش از سابق در کنار آمريکا قرار گرفته اند. در زمان خاتمي و رفسنجاني، سعي بر اين بود که نگذارند جبهه متحدي برعليه ايران تشکيل شود وتا اندازه زيادي در اين سياست موفق شده بودند. اما کاري که احمدي نژاد طي مدتي که برسرکار آمده انجام داده اين است که شکاف بين آمريکا واروپا درمورد ايران را خيلي کم کرده واندک اندک مشاهده مي کنيم که يک اتحاد يين امريکا واروپا در خصوص برخورد با ايران به وجود آمده است. حتي چين ورسيه هم با اينکه گفته اند ازتحريم ايران در شوراي امنيت حمايت نخواهند کرد اما ازبرنامه هسته اي ولحني که ايران در صحنه بين المللي برگزيده استقبال نکردند . با وجود اينکه من معتقدم عمليات نظامي عليه ايران انجام نخواهدشد، اما مطمئن هستم تاکنون لطمات مختلفي به کشور وارد آمده که باز هم ادامه خواهد داشت.
درچنين شرايطي مذاکره با آمريکا، اساسا چقدر زمينه تحقق دارد؟ آيا ممکن است آمريکا با جمهوري اسلامي برسرميز مذاکره بنشيند ومثلا در خصوص ترتيبات امنيتي به گفت وگو بپردازند؟به نظرم زمينه دارد. علتش هم اين است که با تمام حرف هايي که آمريکا مي زند، هدف اصلي اش اما اين است که از عراق بيرون بيايد واين بيرون آمدن تقريبا بدون توافق با ايران خيلي مشکل است. خيلي ها در آمريکا مخصوصا سناتور هايي مثل بايدن وکسينجرمي گويند بايد راه مذاکره باايران را باز کنيم. منافع هر دو کشورايجاب مي کند که عراق از هم نپاشد و هر دو مي خواهند که حکومت با ثباتي در آن جا به وجود آيد. اگر چه هيچ کدام نمي خواهند دولتي دست نشانده ووابسته به ديگري به وجود بيايد. ولي ايجاد دولت مستقري که امنيت عراق را حفظ کند به نقع هر دوکشور است. به خاطر همين هم يک بار طي چند ماهه اخير عبدالعزيز حکيم را جلو انداختند که زمينه چنين مذاکره اي را فرا هم کنند. هر چند از نظر تيم ايراني، چنين مذاکره اي نمي تواند تنها در مورد مساله عراق باشد واز سوي ديگر آمريکايي ها اصرار دارند اگر قرار است گفت وگويي در مورد موضوع عراق انجام شود، موضوع ديگري درخلال مذاکرات نبايد مطرح باشد.
مذاکره مستقيم
پس ايران وآمريکا مي توانند با اين همه تخاصمات سر يک ميز بنشينند؟چرا که نه . در جنگ بين آمريکا و ويتنام 53 هزار سربار آمريکايي کشته شدند اما الان همين آمريکا در اين کشور سفارت و سفير دارد و روابط حسنه اي بين دو کشور برقرار است. اگرچه در داخل آمريکا بين وزارت دفاع وزارت خارجه اختلافات جدي در اين زمينه است. وزارت دفاع، تلقي خاصي از رابطه باايران دارد که تصريح مي کند ايران درمنطقه، خطر است وبراي مهار ايران، بايد به هر نحو شده از دسترسي اين کشور به انرژي هسته اي جلوگيري کرد. به همين خاطر است که هرازگاهي از حمله نظامي نيز سخن مي گويند. اما در وزارت خارجه، گرايش به گفت وگو بيشتر است. لوگر سناتور ايالت اينديانا و بايدن سناتور ايالت دلور، اينها هر دو گفته اندک اندک بايد با ايران مذاکره کينم. مذاکره با ايران، شايد يک گشايش براي بوش باشد تا در داخل کشور بگويد با اين ايران "خطرناک" وارد مذاکره شده است..
بعضي مخالفين ايران مي گويند ايران درعراق بلوف مي زند ونيزو نفوذ چنداني ندارد و.به همين خاطرآمريکا پس از مخالفت سني ها با دخالت دادن ايران، اساسا از مذاکره صرف نظر کرد.احتمال اين موضوع خيلي زياد است. اغلب سني ها ورهبرانشان نگران هستند که عراق مملکتي تحت نفوذ شيعه هاي ايراني شود. با اين رويکرد بود که سعود الفيصل در کميته سياست خارجه آمريکا گفت کاري که آمريکا درعراق مي کند، به نفع ايران تمام مي شود و اين براي ممالک عربي مهم است .اگر شيعه ها مستقل شوند، براي سني ها خيلي نگراني زاست. براي مثال در نظرداشته باشيد که تمام منطقه نفت خيز عربستان دراختيارشيعه هاست که اخيرا هم شروع کرده اند به تمرد و دموکراسي خواهي و طرح مباحثي در مورد حقوق بشر. کشورهاي منطقه همه را از چشم ايران مي بينند. البته جمهوري اسلامي همواره تاکيد مي کند که در طي بيش از دويست سال گذشته هيچ وقت به کشورهاي ديگر حمله نکرده اند.
به نظر شما چرا در آمريکا موضوع مذاکره با ايران در فراز و فرو دست وعلي رغم اينکه به نظر مي رسد مقامات ايراني چند سالي است که به نتيجه رسيده اند نمي توانند بيش از اين آمريکا را ناديده بگيرند، اما اتفاق ملموسي در اين حوزه نمي افتد؟مذاکره با ايران از نظر فني کار بسيار دشواري است. در واشنگتن خيلي ها مي گويند حاضريم با ايران مذاکره کنيم، اما هر کدام که سخني در اين باره مي گويند با فاصله چند روز ديگري تکذيب مي کند. مقامات آمريکايي بارها گفته اند که نمي دانند با چه کسي درواقع بايد گفت و گو کنند که اين هم برمي گردد به ساختار سياسي جمهوري اسلامي. به اعتقاد آمريکايي ها در رفتار ايراني ها به اندازه اي چندگانگي هست که معلوم نيست با چه کسي بايد سرميز مذاکره نشست. در حال حاضر به خاطر نفوذ اسراييل در کنگره ولابي اسراييل، براي دولت آمريکا خيلي مشکل است که به صورت علني با ايران مذاکره کند. در حکومت ايران هم به نظر مي رسد که بر سر مذاکره با آمريکا اتفاق نظر وجود ندارد. اين است که هر دو کشور مسائل داخلي هم براي آغاز مذاکره با دارند. هر دو مي دانند به نفعشان است که دراين مقطع با هم مذاکره کنند اما به خاطر مسائل داخلي نمي توانند.
آيا ممکن است همين فشار هاي داخلي در هر دو طرف غلبه بر روال جاري غلبه کند و اوضاع از کنترل خارج شود؟بله، ممکن است. ممکن است اينقدردر امريکا حرف جنگ بزنند، و آن قدر درايران براي آمريکا خط ونشان بکشند وبه تهديد کشورهاي ديگر بپردازند که آمريکائي ها مجبور شوند کاري بکنند. اما درحال حاضروضعيت را درحدي نمي بينم که کنترل از دست برود. اما اگر حادثه اي در منطقه رخ بدهد، يا مثلا هواپيمايي سقوط کند، يادرخصوص دخالت ايران دررويدادي که جامعه جهاني به ان حساس است مدرکي رو شود، آن هنگام ممکن است صداي وضعيت فرق کند.
تغيير رژيم
برخي معتقدند آمريکا براي تغيير رژيم ايران دور خيز کرده است. به نظر شما آيا اراده اي در داخل دولت آمريکا تصميم خود را براي سرنگوني دولت جمهوري اسلامي ايران گرفته است؟امريکا به مرگ گرفته که به تب راضي شود. آمريکا انکار نکرده است که شايد هدفش تغيير رژيم باشد. همان طور که هميشه تاکيد مي کنند، همه گزينه ها روي ميز است اما در عين حال هم آدم هاي با نفوذ در آمريکا مي گويند که تغيير رژيم در ايران خيلي مشکل است. اولين چيزي که مي گويند اين است که اگراين حکومت را برداريم چه کسي جاي آنها خواهد آمد؟ اين پولي هم که کنار گذاشتند که بدهند به تبليغات مخالفان جمهوري اسلام - حالا کنگره قبول بکند يا نه - بيشتر جنبه تبليغاتي دارد. من گمان نمي کنم که آمريکا براي تغيير رژيم ايران نقشه کلي در سر دارد. و خيلي دنبال آلترناتيو مي گردند. امريکا به نظرمن بيشتر از آنکه هدفش تغيير رژيم باشد، هدفش تغيير رفتار رژيم است. مي خواهد آنقدر رژيم را بترساند که خودش تغيير روش بدهد. تا باعث شود ايران، مثلا سر مساله اسراييل کوتاه بيايد.
برخي از روزنامه هاي آمريکايي از احتمال حمله نظامي به ايران خبر داده اند. آيا چنين موضوعي محتمل است؟ اگر هست، چگونه وتحت چه شرايطي به اين موضوع فکر مي کنند؟ و اگر نيست چرا؟از لحاظ تکنيکي ووسايلي که امريکا در اخيتار دارد هيچ مساله اي برايش نيست که به پايگاه هاي اتمي ايران حمله کند. ولي مساله اي اين است که تاسيسات هسته اي ايران نزديک شهرهاست و به قول خودشان خسارت چند جانبه خواهدبود. افزايش قيمت نفت هم را بايد درنظر گرفت و به طور کلي تلفات هر نوع حمله اي از اين دست بسيار بالا خواهد بود. هزينه اين کار از نظر تبليغاتي هم براي آمريکا خيلي خواهد بود. درعراق هم نظامي ها مي گفتند راحتترين کار فتح عراق واز کار برکنار کردن صدام است.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home