گفتگو با دکتر زری اصفهانی
چه سایتی ؟ همنشین چه نویسنده ای؟
مرزبندی بین نویسندگان مدعی مخالفت با رژیم در کجا شکل می گیرد؟
آیا این مرزبندی واقعی است و میتواند وجود داشته باشد؟
گفتگو با دکتر زری اصفهانی
دکتر زری اصفهانی
قبل از هرگونه تقسیم بندی درمورد سایت ها ، باید دید که یک نویسنده و یا هنرمند تا چه حد به این مساله نیاز دارد که نوشته اش و حرفش و اثرش به گوش مخاطبانش برسد. چه میزان برایش کمیت و یا کیفیت مخاطبان اهمیت دارد. آیا مخاطبان یک نویسنده و یا یک گروه اپوزیسیون ، درداخل ایران هستند و یا خارج ازآن ؟ آیا از قشر روشنفکرند ویا عامه مردم. آیا کمیت خوانندگان برای نویسنده مهم است یا کیفیت آنها وقتی یک گروه اپوزیسیون میخواهد با مردم به هرصورت تماس برقرار کند و حرفش را به آنها برساند آیا چه چیزی برایش اصلی تر است ؟ اینکه مثلا رادیو فردا و سایت آن آمریکایی است و سخنگوی رسمی دولت آمریکا است یا اینکه درهرصورت این رادیو بشکلی گسترده درایران شنیده میشود و صحبت و مصاحبه با آن میتواند یک راه ارتباطی با داخل ایران باشد. باید دید که مثلا مصاحبه با رادیو فردا معنایش تائید این رادیو و مواضع آنست یا صرفا استفاده از امکان این رادیو برا ی تماس بیشتر با مردم و رساندن پیام مقاومت است .
. وقتی سانسور دولتی ، راه های ارتباط اپوزیسیون را با مردم بسته است و یک اعلامیه این گروه درداخل ایران میتواند با عث دستگیری و شکنجه و زندان بشود ، استفاده از چنین امکاناتی برای یک اپوزیسیون شناخته شده آیا درست است یا نه ؟ آیا دوری از این رسانه های معروف و شناخته شده و بین المللی با عث انزوای آن فرد یا گروه اپوزیسیون نمیشود و آیا در یک تحلیل کلی استفاده از این نمونه رسانه ها بیشتر به صرفه است و با عث برد بیشتر و گسترش حرف و پیام ما میشود یا از طرف دیگر باعث شکسته شدن مرزها وکوتاه آمدن از اصول میشود.
اما آنچه که درحال حاضر دربین افراد و گروه های اپوزیسیون بصورت سنت درآمده است راه و رسم دیگری است . درشرایط فعلی بسته به موضع سیاسی فرد و چارچوب فعالیت سیاسی اش این تقسیم بندی ها به نوع دیگری عمل میکند . یعنی
برای این تقسیم بندی از نویسندگان ویا هنرمندان و یا سایت ها برای همکاری با آنها و یا قلم زدن درکنار آنها دردرجه اول فرد باید موضع سیاسی خودش را مشخص کند. یعنی چارچوبی را که برای فعالیت سیاسی خودش پذیرفته است . و میخواهد درآن چارچوب ویا مجموعه قلم بزند آیا چارچوب کارسیاسی اش فی المثل تشکیلات مجاهدین خلق است ؟ آیا شورای ملی مقاومت است ؟ آیا جبهه همبستگی است ؟ آیا به عنوان فردی مستقل و جدا از همه این ارگان ها میخواهد کارکند درهرکدام از این چارچوب ها راست و چپ و نزدیکی و دوری معانی مختلفی دارند. نویسنده ای که عضو سازمان مجاهدین است دست بستگی اش در انتخاب سایت ها و یا روزنامه هایی که مطالبش را درآنها منتشر کند با عضو شورای ملی مقاومت و یا یک نویسنده مستقل متفاوت است . کسی که هوادار شورای ملی مقاومت است درکنار کسی که مخالف آن است کار نمی کند . . دلایل مختلفی هم برای این مساله میتوان بیان کرد که مهمترین اش به نظر من همان سنت های قدیمی و عاد ات فرهنگی است . ایرانی ها درمجموع وابسته به هر گروه و تشکیلات و حزبی که باشند در تحمل عقاید و انتقادها ی همدیگر بسیار سخت گیرند و این اساسا ربطی به ایدئولوژی و نوع تفکر شان ندارد بلکه یک عادت و یک نوع تربیت و فرهنگ است . وحشت از گذشتن از مرزهای اعتقادی و دگم های فکری مساله جدی و مبتلا به همه افراد و جریان های صحنه سیاسی ایران درحال حاضر است .
گذشته از اختلاف نظرها و دوستی ها و دشمنی ها و انتقاد ها که دراین جبهه یعنی جبهه مخالف رژیم جمهوری اسلامی وجود دارد و زیاد هم با عث درگیری ها و زد و خورد های قلمی درسایت ها میشود طرف دیگر تقسیم بندی ، نیروها و افراد ی هستند که درداخل ایران اند. نویسندگان و تحلیل گرانی که دررسانه های داخل ایران دربرهه ای از تاریخ 25 ساله اخیر قلم میزده اند و میزنند. این رسانه ها یک عده دولتی بوده اند و وابسته سازمان ها یی که به نوعی آبشخور تبلیغاتی سیستم حکومتی بوده اند . که خود به خود به گروه ها و جناح های داخل رژیم جمهوری اسلامی متصل بوده اند . تعدادی مربوط به اصلاح طلب ها بوده اند و تعدادی مربوط به گروه های مختلف محافظه کاران . و بقیه هم به نوعی مربوط به احزاب و یا شخصیت های مستقل و به هر درجه ای در اپوزیسیون . فی المثل روزنامه کیهان و روزنامه اطلاعات و یا روزنامه صبح و یا روز و روزنامه نهضت آزادی رامیتوان نام برد . اصلاح طلب ها در شرایط فعلی یعنی با یک پایه شدن رژیم در موضع اپوزیسیون قرار گرفته اند . اینها خود لایه های مختلفی دارند . لایه های جوان تر که به تدریج به سمت رادیکالیزه شدن میروند . مثل رسانه های مختلف دانشجویی که بطور مرتب درحال تعطیل هستند و یا نویسنده های جوانی که روزنامه های محلی و گروهی خودشان را دارند و بطور مداوم تحت پیگرد هستند و وب لاگ نویس ها و نظایر آنها. این قشر از نویسنده ها که زمانی همراه اصلاح طلبان بوده اند و به خاتمی هم رای داده اند و لی به گفته خودشان از خاتمی واصلاحات هم عبور کرده اند و باید حساب انها را از حکومت جدا کرد .. الان سایت ملی مذهبی ها هست که مربوط به نهضت آزادی است . سایت روز هست که مربوط به قشر چپ تر اصلاح طلبان است . سایت و روزنامه اعتما د است که مال کروبی است که خودش را اپوزیسیون میداند و سایت معین که خودش را دموکرات میداند و انواع و اقسام این سایت ها که ایجاد شده اند و درحال شکل گیری اند .
تصمیم گیری برای تقسیم بندی این سایت ها و رسانه ها به عنوان اینکه درکنار ما هستند و یا درنقطه مقابل ما کار چندان آسانی نیست. به دلیل گذشت زمانی طولانی از شروع مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی و تغییرات زیادی که جامعه ایران کرده است و با توجه به اینکه جمعیت اصلی ایران را الان جوان هایی تشکیل میدهند که متوسط سنی شان زیر 25 سال است و این ها هستند که باید بار اصلی مبارزه و تغییر رژیم را درایران بردوش بگیرند به عقیده من کار اصلی روشنفکر ان و هنرمندان و نویسندگان از هر قشرو گروه و حزب و سازمانی که باشند این است که خارج از دگم ها و چارچوب هایشان به سمت این جوانان داخل ایرا ن بروند وسعی کنند آنها را با خودشان همراه کنند. آموزششان بدهند و آموزش بگیرند یعنی مهمترین اصل و مساله اتصال به نیروهای جوان داخل ایران است . راه این اتصال را سانسور و فیلتر سد کرده است . یعنی به نظر من مساله یک برای یک نویسنده این است که چگونه نوشته خودش را بدست مخاطبانش درداخل ایران برساند. الان تمام سایت ها ی اپوزیسیون خارج از کشور فیلتر هستند و درداخل ایران دیده نمیشوند. و بنابراین فرق چندانی نمی کند که شما به عنوان نویسنده در کدام یک از سایت ها ی خارج کشور می نویسید . برای شما اگر بخواهید نوشته تان بدست مخاطبانتان درداخل ایران برسد با ید از انواع شیوه ها وراه ها استفاده کنید. گاهی لازم است آنرا شخصا برای مخاطبانتان درداخل ایران یی میل کنید و یا بسراغ وب لاگ ها بروید و تبلیغش کنید . زیرا اینترنت برخلاف سایر رسانه ها و مثلا روزنامه ها این امکان را هم فراهم کرده است که شما بطور فردی میتوانید خودتان رسانه خودتان را داشته باشید . یک وبلاگ مجانی و بدون دردسر گاهی بهترین راه ارتباط یک نویسنده با خواننده است .
خارج از مساله فیلتر و سانسور ، به عقیده من اینکه هرگروه و سازمان و یا افرادی که نظرات مشابه و نزدیک به همی دارند رسانه خودشان را داشته باشند بهترین راه حل است . همچنان که درجامعه های دموکرات غرب هم معمول است که با وجود دموکراسی و تحمل عقاید و افکار هر دسته و یا گروه و فردی ارگان فکری خودش را دارد و نیازی نیست که افراد مختلف با عقاید مختلف حتما درکنار هم کا ر کنند و بنویسند. یک نویسنده میتواند دربین سایت ها و رسانه ها ی گوناگونی که دردسترس اش هست آن را که بیشتر به نقطه نظرات خودش شبیه است انتخاب کند. یک نوشته را درسایت ها ی مختلف منتشر کردن درحالیکه سایت ها ی موازی معمولا خواننده های واحدی دارند به نظر من چندان الزامی ندارد. فی المثل وقتی سایت ها ی ایران لیبرتی و هنرمندان و آفتاب کاران و طلیعه سپیده دمان کم و بیش در یک خط فکری کارمیکنند چه لزومی دارد که من با توجه به اختلافات ( کوچک یا بزرگ خودم) با سایت طلیعه سپیده دمان حتما بخواهم که نوشته ام را این سایت درج کنم درحالیکه میدانم که خواننده سایت طلیعه به سایت ایران لیبرتی هم سرمیزند و این دوسایت مخاطبان مشترکی دارند .
اما اینکه بخواهیم کلا سایتی را تحریم کنیم و به دلیل اینکه چون مطلبی را از کسی که من با او مخالفم درج کرده است به عقیده من کاردرستی نیست . هر سایت و یا رسانه ای را باید به عنوان یک مجموعه درنظر گرفت و تحلیل کرد . و بطور خاص به موضع سیاسی افراد مسئول و دست اندر کار آن سایت باید نگریست . درمواردی که نوشته هایی از افراد همزبان با دشمن هم درآن سایت پیدا شود میتوان از مسئولین آن توضیح خواست و انتقاد کرد و لی تحریم سایت هایی که موضع روشن اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی را دارند منطقی نیست . حتی درمورد رسانه های داخل ایران هم به همان دلیل تغییرات شدید سیاسی و جبهه گیری ها ی جدید و کنده شدن نیروها و افراد بطور مستمر از جریان حاکم و گسترده تر شدن جبهه اپوزیسیون باید ظرافت های این مرحله مبارزه و کارسیاسی را درنظر گرفت . به عقیده من بالاترین قدرت یک جریان سیاسی انعطاف پذیری آن و سعه صد ر و قدرت مانور آن است بویژه در شرایط متحول کنونی ایران.
موفق باشید
0 Comments:
Post a Comment
<< Home