Tuesday, June 27, 2006

نگاه واشنگتن پست:

نگاه واشنگتن پست:
رژیم ایران در حال تجزیه است
عباس ميلاني و مايكل مكفال
*
roozonline
۷ هفته‌هاست كه آيت‌الله علي خامنه‌‌اي رهبر جمهوري اسلامي اصرار دارد كه رژيم ايران دچار گسست نيست. او مي‌گويد هر ادعايي در مورد اختلافات فقط بخشي از تبليغات آمريكا بر عليه ايران است. اما دوشنبه گذشته در ميهماني موسوم به "ناهار وحدت"، خامنه‌اي از 28 شخصيت بانفوذ كشور- كه اغلب روحاني بودند- خواست اختلافات را كنار گذاشته و بر حول يك هدف، كه حفظ نظام باشد گرد آيند.
بدرستي كه چيزي در درون دولت ايران در حال تجزيه است، و سياست آمريكا فقط بايد متكي بر شناخت دقيق جناح‌هاي رقيب، كشمكش‌هاي شديد و دگرگوني تعادل قدرت در اين رژيم باشد. هم اكنون در جمهوري اسلامي چهار جناح اصلي در حال مبارزه بر سر قدرتند:
سپاه پاسداران و بسيج
از آنجايي كه رژيم بشدت از مردم ايران فاصله گرفته - اگر نگوييم كه مورد بي‌مهري آنهاست- سپاه پاسداران و بسيج به همراه نيروهاي امنيتي مهره هاي اصلي بقاي آن هستند. اخيرا اين بازوهاي نظام قدرت خود را گسترش داده و در انتخابات مجلس در سال 2005 بيش از 100 نفر از افسران خود را به مجلس فرستادند. اما اساسي‌ترين قدرت‌گيري آنها با انتخاب احمدي نژاد به رئيس جمهوري در اواخر آن سال رخ نمود. آنگونه كه يكي از فرماندهان سپاه، و وزير كنوني كابينه، گفت رياست جمهوري احمدي نژاد نه تصادفي، بلكه حاصل يك عمليات چند‌جانبه و پيچيده بوده است. تسلط سپاه در تشكيلات جديد- در ميان استانداران، وزيران و معاونانشان و هيات‌هاي ديپلماتيك- همگي نشان از قدرت جديد سپاه دارد.
اكنون سپاه در واقع يك دولت در درون دولت است؛ سازمان امنيت و زندانهاي خود را دارد، سه دانشگاه كه در رشته "مطالعات استراتژيك" دكترا مي‌دهد و حلقه‌اي از متفكران خود را. سپاه بندر دارد و مي‌تواند بدون پرداخت حقوق گمركي كالا وارد كند.
اخيرا روزنامه‌‌هاي تهران خبر دادند قراردادي به مبلغ 1 ميليارد دلار براي ساخت لوله‌هاي گاز و نفت بدون مناقصه به يك شركت سپاه واگذار شده است. چندي پيش همين شركت يك قرارداد چندين ميليارد دلاري براي گسترش متروي تهران بست. در همين زمان روزنامه‌اي ديگر خبر داد كه 6 ميليارد دلار از درآمد نفت كه در يك حساب متعلق به سپاه پاسداران بود ناپديد شده است.
رهبري و پيروانش
طبق قانون، رهبر انقلاب كه غيرانتخابي و غيرپاسخگو به مردم است، قدرتي زياد و خودكامه دارد. زماني كه آيت‌الله روح‌الله خميني در قدرت بود، بخاطر مقام بالاي مذهبي، جاذبه فردي و روش آمرانه‌اش توانست قدرت رقيبان خود را محدود كند. اما خامنه‌اي صاحب چنين امتيازاتي نيست. او در سال 1989 و پس از تغيير قانون اساسي براي تصاحب قدرت مطلقه از يك روحاني عادي به اين مقام رسيد.
خامنه‌اي مي‌بايست هم جناح‌هاي رقيب را راضي نگه دارد و هم نگذارد كه يكي آنقدر قدرت بگيرد كه بر ديگران مسلط شود و موقعيت او را به خطر بياندازد. در اين تلاش او از ياري پسر خود، گروه كوچكي از ياران روحاني‌اش و خويشاوندي سخنگوي مجلس حداد عادل استفاده مي‌كند.
خامنه‌اي در آخرين انتخابات رياست جمهوري به برنامه پيروزي احمدي‌نژاد كمك كرد تا تهديد رئيس جمهور سابق علي اكبر هاشمي رفسنجاني، كه اشاراتي در زمينه محدود كردن قدرت رهبري در صورت انتخاب مجدد كرده بود، را خنثي نمايد. خامنه‌اي گفته بود كه به دنبال يك "رئيس ستاد" براي خود است، اما از آنچه پيش آمده جاخورده زيرا رئيس جمهور نه تنها در عوامگرايي خود جدي است بلكه پشتيباني سپاه را نيز دارد.
آيت‌الله مصباح يزدي و يارانش
اين آيت‌الله تندخو، كه احمدي نژاد از زمره پيروان اوست، رياست سه مركز تحقيقاتي و يك حوزه درسي در شهر قم را دارد. او بي رودرواسی از حكومت مطلقه دفاع مي‌كند، معتقد است دموكراسي و مردمسالاري با حكومت اسلامي سازگاري ندارد، زيرا مشروعيت اين حكومت خدايي است و مردم "فقط ياران حاكم" هستند و نه سرچشمه قدرت او.
با وجود گذشته‌اي مبهم، او پيروان زيادي در سپاه دارد و آشكارا در تدارك جانشيني آينده خامنه‌اي است. انتخابات پاييز آينده مجلس خبرگان- روحانياني كه رهبر را انتخاب مي‌كنند- به محل درگيري جناحهاي متخاصم تبديل شده است. روحانيان از هم اكنون آشكارا بر سر آنكه چه كساني كانديدای اين مجلس شوند و چه كساني محروم، درگير شده‌اند.
واقعگرايان
تعداد زيادي از مقامات عالي‌رتبه فعلي و قبلي- شامل برخي مديران سابق وزارت اطلاعات، رئيس‌جمهور سابق محمد خاتمي، و رئيس شوراي امنيت ملي علي لاريجاني- اعتقاد دارند كه جمهوري اسلامي بايد حالتي آشتي‌جويانه نسبت به غرب بگيرد و با آن به توافق برسد. حتي بعضي از آنها طرفدار توقف برنامه غني سازي اورانيوم هستند. به گفته اكبر گنجي اخيرا رفسنجاني نيز از اين نظر جانبداري كرده است. اين گروه را نبايد "ميانه‌رو" يا "اصلاح‌طلب" خواند، بلكه آنها سياست‌هاي احمدي‌نژاد را خطري براي ايران و منافع شخصي خود مي‌دانند.
مذاكره با چنين رژيم پاره‌پاره‌اي‌ كار ظريف و حساسي است. ايالات متحده آمريكا به دليل نداشتن سفارت در تهران و نيروي متخصص داخلي بسختي مي‌تواند وضعيت ايران را ارزشيابي كند. بجاي آن سياست‌گزاران آمريكا بر نظرات جامعه ضد رژيم در تبعيد ايراني تكيه مي‌كند كه اتفاقا با ديدگاههاي بسياري از اعضاي كابينه آمريكا مطابقت دارد.
اما براي آمريكا توجه به اين نكته اهميت دارد كه هيچكدام از جناحهاي حاكم در ايران مايل به رويارويي نيستند. جنگ واقعي بر سر گرفتن امتياز عادي سازي روابط با واشنگتن - و در پي آن تحكيم موقعيت خود- است.
مهمتر آنكه، دولت آمريكا نبايد در پشتيباني از ايرانيان مردمگرا كوتاه بيايد. رژيم ايران به دنبال جا انداختن اين فكر در ميان مردم است كه آمريكا نيز مانند اروپاي قديم و روسيه و چين كنوني آماده قرباني كردن آرزوهاي مردم است. آمريكا بايد مذاكرات به تعويق افتاده مستقيم را با پيامهاي روشن به مردم ايران همراه كند كه ايالات متحده حاضر به پذيرش حكومت عده‌اي معدود صاحب قدرت نيست.
منبع: واشنگتن پست 25 ژوئن 2006
*عباس ميلاني رئيس مطالعات ايراني در دانشگاه استانفورد و از مديران پروژه مردمسالاري ايران در موسسه هوور و مايكل مكفال استاد علوم سياسي در دانشگاه استانفورد است
.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home