تا نزنیم می زنند، تا نکشیم می کشند
تا نزنیم می زنند، تا نکشیم می کشند
کورش عرفانی
منابع خبری مختلف گزارش دادند : « حمله خشونت بار نيروهای امنيتی و گارد ويژه به تظاهرات مسالمت آميز زنان»[1] و به گفته یکی از شاهدان (شیوا نظرآهاری): نیروی انتظامی با وارد کردن زنان پلیس درواقع یک روند جدیدی را به شکل سرکوب خودش بخشید و زنان پلیس با وارد شدن میان زنان و ضرب و شتم شدیدشان به طریقه ای که اصلا نمی شود گفت چطور ممکن است این زنان به چنین وجهی همجنسان خودشان را مورد ضرب و شتم قرار دهند. با اسپری فلفل، باتوم به جان خانم هایی که در تجمع حاضر بودند افتاده بودند، آنها را به طرز بسیار بدی مورد بازداشت و ضرب و شتم قرار می دادند. چند تا از این خانم ها را من دیدم که با مو روی زمین می کشیدند و می بردند می انداختنشان داخل ماشین ها. یا یک دختری را دیدم که در حال فرار بود. پایشان را انداختند جلوی پایش و دختر با صورت به زمین خورد. من نمی دانم نیروی انتظامی واقعا چه قصدی دارد از برخورد زنانی که هیچ خواسته سیاسی را دنبال نمی کردند. یک سری مطالبات صنفی داشتند. حقوقشان و هیچ شعار سیاسی هم داده نشد. »[2]
سرکوب وحشیانه و وقیحانه ی زنان در روز 22 خرداد در میدان هفت تیر تهران که در اخباری مانند مورد بالا منعکس است و تصاویر آن در سایت های مختلف یافت می شود تکرار مکرر همان وحشیگری و بی رحمی 27 سال گذشته است که بی هیچ کم و کاستی بازتولید می شود. و این روند نیز می تواند با شدتی کم یا بیش 27 سال دیگر ادامه یابد.
تا زمانی که منطق روابط میان تظاهر کنندگان و سرکوب کنندگان بر اساس «ما نمی زنیم شما بزنید» باشد این شرایط همچنان ادامه خواهد یافت. امید به تغییر از زمانی زاده می شود که این منطق تغییر کند و به « اگر بزنی می زنم» تبدیل شود.
تا زمانی که سرکوب مجانی و کم هزینه باشد، چرا رژیم باید از آن استفاده و سوء استفاده نکند ؟ چه چیزی مانعش می شود ؟ چه کسی، چه نهادی، داخلی یا بین المللی، مزاحم او می شود ؟ کدام دولت غربی تا به حال به دلیل سرکوب مردم روابط خود را با رژیم قطع کرده است ؟
پس، دل خوش کردن به اینکه چیزی با گذر زمان و تکرار کمی این رفتار رژیم تغییر کند بیهوده است. هیچ چیز تغییر نخواهد کرد مگر آنکه حرکتی از جانب خود قربانیان سرکوب صورت گیرد یعنی از جانب مردم. در این مسیر نیز همه ی راه های مسالمت آمیز و مدنی مورد استفاده قرار گرفته و به عنوان نتیجه، هر بار، چماق و گلوله ی بیشتری نصیب تظاهر کنندگان شده است.
بنابراین باید با دیدی واقعی نگریست و به این شک و تردید بی پایه و اساس در بکارگیری روش مقابله ی به مثل پایان داد.
تنها روش موثر در مقابل سرکوب مقاومت عملی است، مقابله به مثل است، مبارزه ی قهر آمیز است.
سرکوب تنها زمانی تضعیف شده و به پایان می رسد که بهای انجام آن بالا رود. در حال حاضر سرکوب و اعمال خشونت بر مردم کمترین هزینه ای برای رژیم و نیروهایش دربر ندارد. ارزانترین و آسانترین روش حفظ قدرت است، پس این قطعی و حتمی است که رژیم بدان ادامه خواهد داد. بدون کمترین شکی.
اما مقامات جمهوری اسلامی از زمانی شروع به شک و تردید در استفاده ی از سرکوب می کنند که ببینند بابت هر ضربه ی باتوم، هر ضرب و شتم فیزیکی و هر گلوله باید هزینه ای به تناسب عملشان بپردازند. اگر نیروهای سرکوبگر بدانند که در میان تظاهر کنندگان به ازای هر ضربه، هر مشت، هر گاز اشک آور، هر گلوله، پاسخی درخور در انتظارست آنگاه دستشان خواهد لرزید. تا زمانی که آنها به تردید و شک و ترس دچار نشوند این رابطه ی نابرابر و سرکوبگرانه ادامه خواهد یافت.
بنابراین این با مردم است که برای هر تظاهراتی خود را از قبل آماده سازند و در پی مقابله به مثل برآیند. اگر قرارست همیشه کتک بخوریم چرا نزنیم ؟ اگر قراراست همچنان زخمی شویم چرا زخمی نکنیم ؟ اگر قراراست پیوسته بازداشت شویم چرا از دشمن گروگان نگیریم ؟ و اگر قرار است بازهم کشته شویم چرا نکشیم ؟
با این منطق عمل گراست که باید به سراغ دشمن رفت. باید در پاسخ به تهاجماتش وی را مورد حمله قرار داد و به شدت از او تلفات گرفت. هر مامور سرکوبگری که به چنگ مردم می افتد باید آنچنان مورد تنبیه قرار گیرد که دیگر توان جسمی یا روحی بازگشت به صف سرکوبگران را نداشته باشد.
مقابله ی به مثل سبب وحشت ماموران سرکوبگر می شود و آنها را محتاط تر کرده و وحشی گری آنها را کاهش می دهد ؛ وقاحت و جسارت نیروهای سرکوبگر به دلیل ترس و مظلومیت مردم است. علت تحرک نیروهای سرکوبگر عدم تحرک از جانب مردم است. علت فعالیت آنها انفعال مردم است.
به همین دلیل وقت آنست که تمامی ایرانیان مخالف و معترض رژیم یکبار برای همیشه این موضوع را برای خود روشن سازند که آیا می خواهند با ترس خویش، قربانیان دائمی و همیشگی دستگاه سرکوب رژیم باشند و یا آنکه می خواهند با شجاعت، وارد مرحله ی اقدام عملی شده و معادله ی نابرابر 27 ساله را به نفع مردم بر هم زنند.
با بهره وری از عنصر شجاعت باید کمر سرکوب را شکست. جبهه ی ترس باید عوض شود، وحشت باید در نیروهای رژیم باشد نه در نیروهای ضد رژیم. پیروزی در جنبش آزادیخواهی با پیروزی بر ترس ما آغاز می شود.
* *
www.korosherfani.com
14 /06/2006
[1] http://jomhouri.com/a/00news/005754.php
[2] http://www.iranpressnews.com/source/013886.htm
0 Comments:
Post a Comment
<< Home