Sunday, July 16, 2006

حث و جدل پیرامون، پیشنهادات وانتقادات در میزگرد سایتهای مخالف رژیم (1)

بحث و جدل پیرامون، پیشنهادات وانتقادات در میزگرد سایتهای مخالف رژیم (1)
با امید به گذاشتن وقت مناسب و پیگیر در راستای به بار نشستن نتایج مثبت این بحث ها و جدل ها ویا میزگردها در جهت راهگشا بودن نتایج حاصله از این کوششهای مفید و سازنده، بحث گذاشتن و یا در یک میز گرد، مطرح کردن بعضی مسائل مهم و واقعی که خود از مشتاقان بی قید و شرط تعیین و انتشارداده شدن جوابهایشان هستم . مدتی است از طرف سایتهای پر طرفدار و تا حدودی جا افتاده، بخصوص میزان بالای صحت و قابل استناد بودن بسیاری از مطالب مطرح شده در سایتهایشان که در میان مبارزان راه رهائی و برابری ، در داخل و خارج از کشورشده است و روز به روز بر این اعتبار افزوده هم میگردد .
بهتر از هر کس خارج از صف مبارزه مستقیم با ستم حاکم بر ایران، ما میدانیم که طرح ، بسط و گسترش این گونه بحثهای محتوائی و پایه ای ، اگر چه به ظاهر با طرح چند سوال،سهل و آسان متصور میشود، اما جمع بندی و بررسی نقطه نظرات و در نهایت مبادرت به ارائه یک گزارش به همراه یک نتیجه مطلوب و راهگشا در مسیر این مبارزه چند جانبه که پیش روی ملت ایران است ، به عنوان حاصل یک کار سیاسی مبارزاتی(تحقیقی) بغایت مشکل و راهی بس ناهموار به نسبت طرح و گسترش این ستونهای میزگرد ، بحث و جدل و غیره ... خواهد بود . جواب سوالات مطرح شده را میخواهیم کمی تخصصی تر با یک تخصیص مختصر و با دید تحقیقی با هم مورد بررسی قرار بدهیم ، که این مقدور نیست مگر کمی بحث را با طرح 2 سوال پایه ای با توجه به مقطع مشخص در زمان مبارزه به عقب بکشیم . سوال اول( 1) مگر مبارزه قانونمند نیست ؟ و این قانونمندی در طول تاریخ مبارزات ستمدیدگان علیه ستمگران ،با تجربیات سنگین به اثبات نرسیده است ؟ سوال دوم ( 2) آیا یکی از کلمات سیاسی،اجتماعی به نام تقصیر (خطا ،گناه ، بی مبالاتی)که شناختش از فتوحات بزرگ تمدن و پیشرفت است را مورد بررسی قرار داده ایم ؟
قبل از طرح و بررسی سوالات فوق الذکر با شما همرزمان و همراهان خوبمان باید در خصوص سوال مربوط به تقصیر یادآور بشوم که اگر تعریف و جایگاه تقصیر را خوب متوجه نشویم ودر موضع گیریهای گوناگون در قبال شخص اعم از حقیقی یا حقوقی و یا سایتها و سازمانهای سیاسی به ظاهر مخالف تاکتیکی ما، محور قضاوتهایمان منافع شخصی و...... باشد ، قطعا در عمل به شعار اصل بر برائت است دچار اشتباهات جبران ناپذیری خواهیم شد زیرا که جبران لطمه وارده از عدم توجه به این قاعده از توان همگی ما خارج و سود آن مستقیما متوجه دشمن مشترکمان که همانا دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران است خواهد شد. مسئله و سوال دوم یعنی مسئله تقصیر را با توجه به گستردگیش در علم حقوق و اهمیت این موضوع در طول زمان مبارزه به بخش دوم این مقاله واگذار میکنم .

در جواب مختصر به سوال اول تنها میتوان در حد حوصله بحث این گونه گفت که : قانونمند دانستن مبارزه ، همانا به کار گیری راه حلهای مناسب، با توجه به واقعیتهای موجود در پیرامون خود است .ولاغیر. درغیر اینصورت به قول ما لرها به جای آوردن عسل از کوه ،هس هس (نفس نفس زدن از خستگی) را در بهترین حالتش به ارمغان خواهیم آورد . در مسیر پر فراز و نشیب مبارزه با توجه به اینکه بسیار مشکل و نفس گیر، آنهم با رژیمی که تکیه مطلق برجهل و خرافات کل تاریخ دارد . منِ نوعی به سهم خود در کنار شما، در صورتی میتوانم نیروئی مفید ومؤثر در رزممان علیه دشمن مشترکمان باشم که از شما به عنوان همرزمانم، در هر مقطع و شرائط مشکل در طول زمان مبارزه باید نظم وانضباط مبارزاتی را در کنار عدل با هم شاهد باشم .
اثر این موضوع یعنی نظم و عدل در درازمدت در یک اتحاد پایدار،علاوه بر راهگشا بودن در بسیاری موارد، خنثی کنندۀ توطئه ها در راستای تفرقه و جدائی، یعنی همان ایده آل مورد نظر دشمن مشترکمان خواهد بود . البته شاید به ظاهر و در حد شعار دادن، بسیار آسان و سهل به نظر می آیند ؛ اما مهارت و تجربه عملی و مستمر فراوان با توجه به پیچیدگی زمان کنونی مبارزه میخواهد تا در طول مسیر مبارزه ، پایبندی و عمل به قانون ونظم و عدم غفلت از نیازهای عینی و ضروری مسیر مبارزه (مانند ارتباط تنگاتنگ ومستمر با مردم) ، در عین عدم بی اعتنائی و بی تفاوتی به مقوله عدالت در طول مبارزه است که میتواند اتحاد رامحکم ، مستمر وطولانی گرداند . لذا فراهم آوردن این مرزبندیها و تشکیلات از ترکیب داده های عینی و واقعی سیاسی و اجتماعی ،با رعایت قوانین مبارزه (با توجه به توطئه های رنگارنگ ارتجاع و صاحبان سرمایه ) و با باطنی دادگر میتواند هنر خارق العاده ای در ترکیب این دو باشد . با گشوده شدن این گونه فضای مناسب مبارزاتی، قطعا نیازها و ضرورتها رعایت میگردد و در اینجاست که نبوغ و ابتکار واقعی اعضائ این اتحاد به منتها درجه اش خواهد رسید . از نویسنده و نظریه پرداز گرفته تا هنرمند ومتخصص، با اتحادی خلل ناپذیر رزمندگان راه رهائی و برابری خواهند بود . عرصه مبارزه را اگر از بازی با الفاظ و آزاد کردن خود به عنوان عضوی از پیکر مبارزه از حصاراین وضعیت خشک و بی روح موجود ، که هر کس با من نیست بر من است؛ لذا این عقیده متاسفانه سالهاست که بر یک منطق صوری استوار بوده و در بسیاری موارد هنوز هم هست و یکی از دلائل موافقت من با اینگونه بحثها ، البته به شرط پیگیری و در نهایت ارائه گزارش نتیجه کارتوسط مبتکران عزیز در ستونهای بحث و جدل و یا میزگرد خواهد شد ، نیز همین موضوع است . اگر مبارزه را قلب زندگی بدانیم و از ین منظر به مبارزه بنگریم اولین و اصولی ترین مسئله در اینجا این است که ، فلسفه وجودی کل زندگیمان برای حل و فصل تضادهای موجود، برای یک زندگی مفید است . لذا مبارزه جایگاه ویژه ای با حساسیت یک عضو حساس را در زندگی (قلب) پیدا میکند . مولانا در قرن هفتم هجری در مثنوی به زیبائی فلسفه وجودی انسان را در یک خط شعر بدین اینگونه بیان نموده است:
صلح اضداد است عمر این جهان جنگ اضداد است عمر جاودان
میبینیم مولانا هم به گونه ای زیبا واقعیت وجود تضاد را که با انسان متولد و با او از بین میرود را بیان میدارد .بدیگر سخن انسان نمیتواند مسئله تضاد را نادیده بگیرد و متاسفانه بعضی که زحمت وخستگی راه را برنمی تابند، راحت ترین راه حل را بهترین راه حل میدانند و با یک انگ غیر انسانی بر مخالفانشان ،خود را از هر آنچه مسئولیت در مقابل وجدانهای بیدار است به ظاهر آزاد میکنند. اینجاست که قانونمندی مبارزه جلوه ای ویژه پیدا میکند که: چگونه ما در حل تضادها به سوی تکامل یاهمان پیروزی بر ستم به پیش میرویم؟
اتفاقا به زیبائی ،خانم اقبال در بحث میزگرد چه سایتی؟همنشین چه نویسنده ای ؟ آیا مرزبندی.......در سایتهای کانون هرمندان در تبعید و طلیعه سپیده دمان http://www.talieh-sepidedaman.com/Siasi/Mizgerd4.htm به یک اتفاق تاریخی واقعی مربوط به زمان خطیر و حساس مبارزه ، در کشور فرانسه اشاره کرده اند و اتفاقا در طول تاریخ مبارزاتی ملت ایران بالاخص دوران جنگ تمام عیار پیشتازان رهائی ملت و رژیم دیکتاتوری مذهبی کنونی حاکم بر ایران هم ، از این گونه برخوردها به کرات صورت گرفته و میگیرد ( البته روزگاری مناسب برای تحقیق،جستجو ، یافتن و ثبتشان در تاریخ مبارزاتی ملت ایران را میطلبد) .
کلمه ها بودند که سالانگرو* را ناگزیر به خودکشی کردند».»* ژورس اومنیته، : موسس روزنامه سوسیال دموکرات که در آستانه جنگ جهانی اول ترورشد.( 1859- 1914)
سالانگرو وزیر کشور دولت جبهه خلق که از طرف روزنامه های دست راستی ، اتهامهای زیادی به وی زده شد.با اینکه از ین اتهامات تبرئه شد ولی از فرط ناراحتی خود کشی کرد.(1936-1890)

اما در طئ این زمان خونبار که حاوی تجربیات سراسر سهمگین وبسیار سنگین که تنها یک قلم آن، تقدیم 120 هزار شهید مبارز از طرف یک خلق برای رسیدن به آزادی و برقراری عدالت در جامعه خویش است ، اکنون هم که تیر خلاص زن آن مبارزان به خون خفته خلق رئیس قوه مجریه رژیمش میشود ،از جمله این تجربیات این است که علاوه برانسانهای متخلف از قانون مبارزه که باید کنا رگذاشته شوند همانطور دوستان نادان و دست پا چلفتی تن پرور هم، در طول زمان نبرد رهائیبخش در صف مبارزه جائی ندارند .
با اشارهای کوتاه به نظریات همرزمانمان در راه سرنگونی تام وتمام رژیم پوسیده ملاها ، در بحث میزگرد در سایت طلیعه سپیده دمان ، به جواب سوال اول خودم خاتمه میدهم . بعضی دوستان در آن میزگرد مرزبندیهای مبارزاتی را در گذشته ، برای نسل امروز کهنه شده تلقی نموده اند، و در نوشتار خود کمی بیشتر توضیح نداده اند که آیا طرح و برنامه مشخص و جدیدی را مد نظر دارند ؟ و اصولا با توجه به بازگشت آشکار سیستم حاکمیت ضد جمهوری و ضد اسلامی و ضد انسانی ، در ایران به خلافت ملا علی خامنه ای وبازوی نظامیش در تمام ارکان جامعه ازرئیس جمهوری گرفته تا استانداری و مدیران کل تمام ادارات در سطح کشور به اصل خویش و وارثانه پاسدارای از ظلم و ستم رسیده از خمینی است، آیا با توجه به سوابق همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب که در طول نزدیک به سه دهه و بالاخص از سال 60 به بعد با زجر ، شکنجه و خنثی سازی توطئه های ریز و درشت ، با این مرزبندیهای محکم و استوار به شرائط متحول کنونی ایران وارد شده ایم ،مکررا هم به وضوح در بسیاری از موارد، موضع گیریهای بر امده از شناخت عمیق سازمانهای سیاسی و نظریه پردازان عزیز از ماهیت رژیم دیکتاتوری مذهبی ، در مقابل امواج به ظاهر دموکراتیک با شعارهای مختلف که از کارخانه تولیدی قهرمانسازی این رژیم تقدیم جامعه جهانی ( با یقین میگویم فقط مصرف خارجی، زیرا در داخل هیچکدام از آنانی که حتی یک روز از سال 59/60 با این رژیم همکاری نموده اند علاوه بر آنکه کوچکترین محبوبیتی ندارند ، بلکه مردم امید به محاکمه آنان در دادگاههای مردمی دارند، بننانگذاران سپاه پاسداران ، وزارت اطلاعات، عاملان و بانیان روشن نگهدارنده تنور جنگ ضد مردم و ضد میهنی 8 ساله با عراق ، کشتارهای سال 60 تا سال 67 و.....) میگردد . نمونه اخیر آن اینکه ،نیاز به نقد و بررسی در خصوص آوردن اخبار و افشاگری بیشتر این خیمه شب بازیهایاخیر و قرار گرفتن نقد و بررسی مسئله ویا بهتر است بگوئیم توطئه اکبر گنجی،
توسط سایتهای خوبی مانند کانون هرمندان در تبعید
http://www.iranianartistsinexile.org/index.php?option=com_frontpage&Itemid=1،
آ
آفتابکاران
http://www.aftabkaran.com/،
طلیعه سپیده دمان
http://www.talieh-sepidedaman.com
و ایران لیبرتیhttp://www.iranliberty.com/nukes
// به زیبائی خاصی است . و من نیز به سهم خود علاوه بر تمام سوالهای متوجه اکبر گنجی، یک سوال پایه ای تر را جهت طرح در این سایتها ارائه مینمایم و آن این است که:
آیا مماشاتگران و صاحبان منافع کلان در ایران ، به کمک کارخانه قهرمانسازی رژیم ضد جمهوری و ضد انسا نی فقیهان در داخل ایران، بدنبال ساخت و ارائه یک لخ والستای لهستانی از جنس ایرانیش به نام اکبر گنجی نیست؟
مسئله و سوال دوم را یعنی مسئله تقصیر را با توجه به گستردگیش در علم حقوق و اهمیت این موضوع در طول زمان مبارزه را به بخش دوم این مقاله واگذار میکنم ، زیرا که اگر تعریف تقصیر را خوب متوجه نشویم و محور قضاوتهایمان منافع شخصی و...... باشد ، قطعا در عمل به شعار اصل بر برائت است، دچار اشتباهات جبران ناپذیری خواهیم شد .

یدی لرستانی Yadi lorestani
2006 -07- 10 تیرماه__ 1385
yadif2000@yahoo.se

0 Comments:

Post a Comment

<< Home