از جمعه تا جمعه در ایران (65)
از جمعه تا جمعه در ایران (65)
سلامی چو بوی خوش آشنا
,, فلسفه ی وجودی ,,
دیکتاتوری مذهبی دگر بار چهره ی خون آشام خود را در یک اقدام تروریستی به نمایش گذاشت و سیزده تن از شهروندان بیگناه عراقی را قربانی و بیش از 15 تن دیگر را مجروح نمود. در اینکه دستان پلید رژیم آخوندی ذر این سوء قصد شرکت داشته, هیچ شک و ابهامی وجود ندارد. هم سوژه ی انتخاب شده و هم نوع و سبک کار به لحاظ تاریخی , دستخط اطلاعات آخوندی و نیروهای وابسته به آن در عراق را نمایان میکند. اینبار صحنه ی ترور جاده ی خالص و در مسیر قرارگاه اشرف و قربانیان بیگناه آن کارگران عراقی بودند که برای امرار معاش و خرج خانواده روزانه روانه ی بازار کاردر این شهر می شدند. انسانهائی بی دفاع , آزمند و نیاز به منبع درآمد و بویژه بی دفاع که هدف عمل کور و تروریستی دستگاه کشت و کشتار آخوندی گردیدند. بواقع زبان ازابراز ابعاد این جنایت هولناک قاصر است و شرمنده از آن مردم شریف عراق که این چنین از مقاومت مردم ایران در آن بلاد, حمایت کرده و برای آن قربانی میدهند. اما این سوء قصد تروریستی آن روی دیگر چهره و فلسفه ی وجودی دیکتاوری مذهبی نیز می باشد که برایش,, ایرانی و غیر ایرانی ,, فرقی نیست. در فلسفه ی خشونت و سرکوبگرای رژیم حاکم بر ایران ,, بی گناه ,, اساسا معنی و مفهومی ندارد و وسیله هدف اش را توجیه میکند. وسیله ئی بنام تروریسم دولتی که قریب بیس و شش سال است برای ما ایرانیان آشنا است. تروریسم دولتی همواره یکی از ارکان اصلی این حکومت خونریز بوده که خود را در تار و پود این رژیم ساری و جاری ساخته است. سنگ بنای آن نیز با قدرت گرفتن آخوندها و بعد از انقلاب ضد سلطنتی گذاشته شد. بدون این سنگ بنا و ایجاد رعب و وحشت بند روی بند این رژیم نخواهد ماند. در زمينه داخلي در كنار سركوب گسترده و اعدلمهاي علني، تروريسم دولتي ابزار تكميلي براي “ حذف فيزيكي “ مخالفان رژيم ملايان بوده است.يعني هرآنجا كه بدلائلي رژيم نتوانسته به قرباني دست يافته وآن را اسير و به قتل برساند، و يا بدليل وزنه ي سياسي، اجتماعي و يا فرهنگي وي، دستگيري و اعدام علني قرباني امكان پذير نبوده است، براي حذف فيزيكي از ابزار “ تروريسم دولتي“ استفاده كرده است. متاسفانه بدليل سانسور گسترده يي كه در ايران جريان دارد، امكان دستيابي به آمار و ارقام حقيقي در داخل كشور را نداريم و فقط ميتوان به گزارشات جسته و گريخته در پاره يي از روزنامه هاي دولتي اشاره كرد كه در آنها به عمد اينگونه ترور ها را به “ قتل توسط افراد ناشناس“، “ سقوط ماشين و خودرو قربانيان به دره “، “ ايست قلبي “ و يا « مفقود شدن قرباني“ اشاره ميكنند و پس از مدتي نيز بدليل “ صرفنظر كردن شاكي خصوصي از شكايت“، پرونده ي ساختگي را مختومه اعلام مي نمايند. سخن از شيوه هاي شناخته شده در تمامي حكومت هاي سركوبگر و ديكتاتور است كه بويژه در دهه ي 60 و 70 در آمريكاي لاتين رواج داشتند.
يكي از شاخص هاي اين شيوه از تروريسم دولتي، همان قتل هاي معروف زنجيره يي عليه روشنقكران و دگر انديشان بود كه پروند ه هاي آن با قتل سعيد امامي، شكنجه گر و معاون اسبق وزارت اطلاعات رژيم ,, ماستمالی ,, گردیدد.
اعمال تروريستي آخوند هاي حاكم تنها سمت و سو عليه اپوزيسیون، شهروندان و دگرانديشان ايراني نداشته است، بلكه در بسياري از موارد نيز به قتل عام شهروندان خارجي راه برده است. از آغاز دهه هشتاد ميلادي تا پايان آن ، تروريسم بين المللي در كنار جنگ عليه عراق دوپايه ي اصلي سياست خارجي رژيم را تشكيل ميداد. اين سياست در آغاز دهه نود به نوع و با پوش ديگري بازسازي گرديد و در دستور كار دولت رفسنجاني قرارگرفت. با شكست در جنگ ديگر صدور ارتجاع به كشور هاي همجوار با لشكر كشي هاي متعارف معني وراندمان خود را از دست داد و خط صدور انقلاب بويژه صدور ارتجاع به كشورهاي عربي و اسلامي از طريق “ تقويت مالي، ايدوئولوژيك و تسليحاتي نيروهاي بومي “ در هر كشوردنبال ميگردد. نگاهي كوتاه به داده هاي موجود درعربستان، افغانستان، عراق ، بويژه پس از سرنگوني رژيم سابق و لبنان و حمايت هاي رژيم از جريان هاي بنياد گرا در هر يك از اين كشورها، ميتواند پاسخ مناسب به اين ادعا را بدهد. این خط همچنان در دستور کار دولت های بعدی یعنی خاتمی و سپس ,, دولت مهرورز ,, پاسدار احمدی نژاد همچنان قراردارد. در زمينه داخلي در كنار سركوب گسترده و اعدامهاي علني، تروريسم دولتي ابزار تكميلي براي “ حذف فيزيكي “ مخالفان رژيم ملايان بوده است.يعني هرآنجا كه بدلائلي رژيم نتوانسته به قرباني دست يافته وآن را اسير و به قتل برساند، و يا بدليل وزنه ي سياسي، اجتماعي و يا فرهنگي وي، دستگيري و اعدام علني قرباني امكان پذير نبوده است، براي حذف فيزيكي از ابزار“ تروريسم دولتي“ استفاده كرده است. متاسفانه بدليل سانسور گسترده يي كه در ايران جريان دارد، امكان دستيابي به آمار و ارقام حقيقي در داخل كشور را نداريم و فقط ميتوان به گزارشات جسته و گريخته در پاره يي از روزنامه هاي دولتي اشاره كرد كه در آنها به عمد اينگونه ترور ها را به “ قتل توسط افراد ناشناس“، “ سقوط ماشين و خودرو قربانيان به دره “، “ ايست قلبي “ و يا
« مفقود شدن قرباني“ ,, سقوط از کوه ,, ,, تصادف با ماشین ,, اشاره ميكنند و پس از مدتي نيز بدليل “ صرفنظر كردن شاكي خصوصي از شكايت“، پرونده ي ساختگي را مختومه اعلام مي نمايند. سخن از شيوه هاي شناخته شده در تمامي حكومت هاي سركوبگر و ديكتاتور است كه بويژه در دهه ي 60 و 70 در آمريكاي لاتين رواج داشتند.
نیاز آخوندها به خون ریختن و کشتن به مانند نیاز هر موحود زنده ئی به اکسيژن و هوا می باشد. بدون خون ریزی و کشتار, سوخت وسوز در درون این رژیم انجام نمیگیرد. با کشتن و ریختن خون مردم است که جان میگیرد . اندام و سلول های دستگاه خون ریز دیکتاتور بدون آن امکان بقا و زنده ماند برایش میسر نیست. حال چه در ایران, عراق , افغانسات, سوئیس, ایتالیا, ترکیه , قبرس, آلمان, فرانسه باشد خواه در شمال آفریقا یا آرژانتین در آمریکای جنوبی. بخصوص زمانیکه مسئله به حذف دگراندیشان بر میگردد, دیگرحمام خون است وبس و بقول عوام ,, خون جلوی چشمان ولی فقیه و دستگاه سرکوبگرش را میگیرد,,. در این حال است که تا دیکتاتور ,, خون نریزد ,, و کشتار نکند, تا خانواده های بیگناهی را سیاه بخت و کودکانی را بی خانواده نکند, تا بمب و مسلسل راه نیاندازد, پایانی بر آن متصور نیست.
نگاهی به ساخت و بافت دستگاه میرغضب آخوندی در ایران موئید این فلسفه است. از وزیر و وکیل مجلس ارتجاع گرفته تا بالاترین مقامات آخوندی, جملگی دستانشان به کشتار و سرکوب و جنگ و ترور آغشته است. نگاهی اجمالی به پرونده ی سیاه و زندگی نامه ی آنان تائیدی براین مدعا است. حیطه و سیکل بسته و ابطر بودن این حکومت اساسا اجازه ی دیگری به وی نمیدهد و انتظار دیگری نیز از آن متصور نیست. نگاهی به زندگینامه ی پاسدار احمدی نژاد تائیدی بر این ادعا است. از کشتار مردم کردستان و جنگ شروع و در ادمه ی آن زدن تیر خلاص به زندانیان بی دفاع سیاسی در زندانها و سیاه جالهای آخوندی بخشی از کارنامه ی ننگین وی است. دیگران رژیم نیز به همین سیاق اند. بیش از سیزده تن از وزرای این کابینه در عملیات تروریستی شرکت داشته و دارای پرونده های ترور می باشند. جالب آنکه تا به امروز هیچکدام از این موارد را رژیم آخوندی نتوانسته تکذیب کند, زیرا آنچه که عیان است , چه حاجت به بیان است. به دو نمونه کوچک از آمران ترور در دستگاه دیپلماسی خارجی رژیم اشاره کرده و سخن را به پایان میبریم. اولی وزیر خارجه ی رژیم منوچهر متکی است و دیگری سفیر وی در آلمان آخوندزاده بسطی. متکی از آمران آدم ربائی سیاسی در ترکیه و دومی صحنه گردان ترور دکتر کاظم رجوی در سوئیس . حال خود میتوانید دیگر وزارتخانه ها با این قیاس محک بزنید و نتیجه گیری نمائید. بقول معروف ,, ماهی از سر بگندد ,,.
,, خیر اینها مردم ایرانند ,,
موج اعتراضات مردمی در خطه ی آذربایجان این هفته همچنان در صدر گزارشات بود. علاوه بر تبریز قهرمان, دیگر شهرهای این استان مانند, نقده, مشکین شهر, اردبیل , مرند, ارومیه و همچنین دانشجویان تهرانی نیز به این سلسله از تظاهرات ضد دلتی پیوسته اند. همانگونه که پیش بینی می شد, در پی قیام قهرمانانه ی مردم آذربایجان علیه بیداد, سلطه گری و تبعیض حاکم , رژیم آخوندی به مانند سنوات گذشته, حرکت های اعتراضی مردم بجان آمده در این خطه از ایران را یکبار دیگر به عوامل و دشمنان خارجی نسبت داد و بازهم تهدید به سرکوب هرچه بیشتر ایرانیان آذری نمود. ولی فقیه آخوندی در سخنرانی خود با اشاره جملاتی از خمینی که گفته بود: "نگران نباشید مردم تبریز جواب آنها را خواهند داد" سمت سوی سیاست سرکوب خونین مردم آذربایجان را نشان داد. وی از جمله گفت : : امروز نیز مردم آذربایجان و عناصر بیدار و انقلابی این خطه، پاسخ دشمن را به بهترین وجه خواهند داد,,.
برسیاق این سیاست بود که در فردای سخنرانی ,, گزمگان ارتجاع ,, نقابدار به خیابانها ریخته و دست به دستگیری و کشتار مردم بیدفاع شهر زدند. در خبری از تبریز از جمله آمده است :
,, امروز مردم اين شهربراي بزرگذاشت شهداي تبريز, اقدام به برگزاري يك تظاهرات درهفتمين شب شهادت آنها كردند. بنا به اين گزارش, لباس شخصي ها درحاليكه صورتهاي خود را پوشانده اند به مردم حمله مي كنند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند.,,
گرچه نخستين موج تظاهرات ظاهرا مبین خشم مردم آذری از انتشار کاریکاتور موهن در یکی از روزنامه های دولتی بود, اما استمرار و گسترش آن دیگر این خشم را ,, معنی ,, نیست, بلکه سر در وجود ,, نارضایتی های عمیقی ,, در این خطه از ایران دارد. این نارضایتی ها از همان جنس و قماشی است که مردم دیگر بلاد دارند که به آن ,, نارضایتی عمومی ,, از حاکمیت خون ریز و دیکتاتوری مذهبی نیز گفته میشود. لذا با استمرار درگیری ها و گسترش آن به دیگر شهرهای آذربایجان اکنون دیگر هم بر رژیم درمانده ی آخوندی و هم بر مردم ایران روشن شده که مسئله اصولا از ,, طرح یک کاریکاتور ,, فراتر می باشد و تمامی آن ,, بهانه ئی ,, بیش برای بیرون ریختن به خیابانها و به آتش کشیدن اموال دولتی , بانکها, خودروهای نقلیه ی دولتی و درگیری گسترده با نیروهای سرکوبگر دیکتاتوری مذهبی, بیش نبوده است. رژیم بسیار تلاش دارد تا به مبارزات هموطنان آذری ,, انگ حدائی طلبی ,, بزند. این حرف را عامدا میزند تا اولا توجیهی برای سرکوب خونین داشته باشد و بقول عوام دست خود را با اهرم ,, سرکوب جدائی طلبان ,, باز بگذارذ. ثانیا اقشار غیر آذری ها را تحریک نماید و آنها را علیه این قوم ایرانی بشوراند و با اهرم ,, فارس و غیر فارس ,, سیاست های سرکوبگرانه اش را به پیش ببرد. در این رابطه بد نیست به مزخرفات آخوند هاشمي شاهرودي, رئیس ,, قصابیه ی ,, آخوندی اشاره کنیم تا معنی و مفهوم این سخن بهتر درک شود. وی در جمع عوامل رژیم میگوید: ,, جريان های شکست خورده ضد انقلاب كه از منافذ خاصی نفوذ می کنند و در تحرکات اخير مشخص شد که عناصر زيادی از دستگير شدگان از عوامل گروهکها و عامل خارجی بوده اند,,.
گذشته از این خزعبلات آخوندی, هر آنچه که به تمامی آحاد مردم ایران بر میگردد بواقع عملکرد های این دیکتاتوری در قبال تمامی آحاد مردم, اعم از آذری, کرد, بلوج , فارس , مسلمان و غیر مسلمان است که شکاف را روزبروز بین ,, حاکمان خون ریز ,, و مردم ایران بزرگتر و بزرگتر میکند و نه ,, گرایشات قومی و یا مذهبی ,, مردم ایران , زیرا اساسا شکافی بین آحاد مردم ایران با نگاهی به روند مبارزات مردم قهرمان خطه ی آذربایجان برای دستیابی به مامیت ارضی و استقلال در طول تاریخ و بویژه در سده ی گذشته وجود نداشته. نگاهی کوتاه به داده های تاریخی مانند ,, جنبش مشروطیت ,, و یا ,, انقلاب ضد سلطنتی ,, تائیدی بر این امر است که بدون آذری ها , بدون ستارخان , باقر خان , بدون بخش بخش بزرگی از مجاهدان و مبارزان انقلابی از این خطه , مکان پیروزی سراسری میسر نبوده است. بعلاوه نگاهی اجمالی به بافت شهری و مردمی در ایران تائید دیگری است بر پوشال بودن ادعاهای آخوندی . در ایران تعداد آذری ها بالغ بر 23 میلیون نفر است, در حالیکه فارس زبانان جمعیتی بالغ بر 22 میلیون نفر دارند. یعنی از هفتاد میلیون نفر سکنه ی ایران, اکثریت در دست آذری ها می باشد که از شمال تا جنوب کشور مستقر اند و نبض اقتصاد ایران را در دست دارند.
اما مردم گذشته از رنگ , نژاد, ملیت های قومی , مذهب و یا زبان اشان مترصد فرصت اند و از هر ,, بهانه ئی,, برای بیان نفرت و نارضایتی عمومی خود علیه دیکتاتور استفاده نمایند. آخوندها تصور باطل میکردند که با آوردن ,, پاسدار احمدی نژاد,, میتوانند جامعه ی پویا و فعال ایران را قفل نمایند. خاطرمان هست که در دوماه نخست پس از بروی کار آوردن این پاسدار و به تبع آن موجی از دیگر پاسداران بر مسند دستگاه اجرائی کشور, مردم در ,, هاله ئی ,, از ارزیابی رفته بودندو پس از دوماه و گذشت این ,, گردباد کاذب ,, دوباره موج اعتراضات اشکال قبلی حود را یافت و وقفه دنبال شد. شاید خبر بروی کار آمدن احمدی نژاد برای رژیم روبه احتضار آخوندی را در آن زمان بتوان به ,, مسکنی موقت ,, تشبیه نمود که برای مدت کوتاهی درد لاعلاج آخوندها را تسکین داد, اما آن را ریشه کن نکرد. ریشه ی تمامی بلاها و مصائب در راس این حاکمیت و در تار و پود این رژیم نهفته است. طی هشت ماه گذشته در جای جای ایران بر اعتراضات و ناآرامی ها نه تنها کم نشده , بلکه روز بروز بر آن افزوده شده است. روند اعتراضات با خیزش مردم در خوزستان آغاز گردید و بلافاصله به دانشجویان آزاده در آبان ماه گذشته سرایت کرد. موج دوم سریعا به کارگران قهرمان اتوبوس رانی تهران رسید. یکسری تظاهرات در شهرهای مختلف کردستان در همین ادوار بود که بوقوع پیوست و در پی آن اعتراضات گسترده ی دراویش در قم را داشتیم . ماه بعد ودر شب عید اینبار ,, زنان آزاده ,, بودند که به حق طلبی برخاستند. چند هفته بعد از آن اعتراضات کارگران و تظاهرات روز اول ماه مه در ایران را داشتیم و سپس نوبت دوباره به دانشجویان تهرانی و اکنون مردم خطه ی آذربایجان و دوباره دانشجویان رسیده است. براستی پاسخ دیکتاتور در این رابطه ها همواره چه بود؟ غیر از سرکوب خونین, دستگیری, مفقود الاثر نمودن شهروندان و در نهایت ,, خواسته های بحق مردم برای عدالت, آزادی, حقوق بشر و حاکمیت مردمی ,, را به آنطرف مرزها نسبت دادن و آن را بخشی از توطئه های ,, دشمنان ,, قلمداد نمودن؟ این زبان تمامی دیکتاورها است. در زمان ,, رضا خان میر پنج ,, چنین بود, در زمان ,, شاه خائن ,, نیز به مانند سنوات دوران پدرش و در حاکمیت دیکتاتوری مذهبی نیز چنین است. با این اهرم است که میتوان دست به سرکوب خونین زد.
هفته ی خوبی برایتان آرزومندم مهرداد هرسینی
دیدار شماری از نمایندگان مجلس با رهبر جمهوری اسلامی درپی بالا گرفتن اعتراض ها در
سلامی چو بوی خوش آشنا
,, فلسفه ی وجودی ,,
دیکتاتوری مذهبی دگر بار چهره ی خون آشام خود را در یک اقدام تروریستی به نمایش گذاشت و سیزده تن از شهروندان بیگناه عراقی را قربانی و بیش از 15 تن دیگر را مجروح نمود. در اینکه دستان پلید رژیم آخوندی ذر این سوء قصد شرکت داشته, هیچ شک و ابهامی وجود ندارد. هم سوژه ی انتخاب شده و هم نوع و سبک کار به لحاظ تاریخی , دستخط اطلاعات آخوندی و نیروهای وابسته به آن در عراق را نمایان میکند. اینبار صحنه ی ترور جاده ی خالص و در مسیر قرارگاه اشرف و قربانیان بیگناه آن کارگران عراقی بودند که برای امرار معاش و خرج خانواده روزانه روانه ی بازار کاردر این شهر می شدند. انسانهائی بی دفاع , آزمند و نیاز به منبع درآمد و بویژه بی دفاع که هدف عمل کور و تروریستی دستگاه کشت و کشتار آخوندی گردیدند. بواقع زبان ازابراز ابعاد این جنایت هولناک قاصر است و شرمنده از آن مردم شریف عراق که این چنین از مقاومت مردم ایران در آن بلاد, حمایت کرده و برای آن قربانی میدهند. اما این سوء قصد تروریستی آن روی دیگر چهره و فلسفه ی وجودی دیکتاوری مذهبی نیز می باشد که برایش,, ایرانی و غیر ایرانی ,, فرقی نیست. در فلسفه ی خشونت و سرکوبگرای رژیم حاکم بر ایران ,, بی گناه ,, اساسا معنی و مفهومی ندارد و وسیله هدف اش را توجیه میکند. وسیله ئی بنام تروریسم دولتی که قریب بیس و شش سال است برای ما ایرانیان آشنا است. تروریسم دولتی همواره یکی از ارکان اصلی این حکومت خونریز بوده که خود را در تار و پود این رژیم ساری و جاری ساخته است. سنگ بنای آن نیز با قدرت گرفتن آخوندها و بعد از انقلاب ضد سلطنتی گذاشته شد. بدون این سنگ بنا و ایجاد رعب و وحشت بند روی بند این رژیم نخواهد ماند. در زمينه داخلي در كنار سركوب گسترده و اعدلمهاي علني، تروريسم دولتي ابزار تكميلي براي “ حذف فيزيكي “ مخالفان رژيم ملايان بوده است.يعني هرآنجا كه بدلائلي رژيم نتوانسته به قرباني دست يافته وآن را اسير و به قتل برساند، و يا بدليل وزنه ي سياسي، اجتماعي و يا فرهنگي وي، دستگيري و اعدام علني قرباني امكان پذير نبوده است، براي حذف فيزيكي از ابزار “ تروريسم دولتي“ استفاده كرده است. متاسفانه بدليل سانسور گسترده يي كه در ايران جريان دارد، امكان دستيابي به آمار و ارقام حقيقي در داخل كشور را نداريم و فقط ميتوان به گزارشات جسته و گريخته در پاره يي از روزنامه هاي دولتي اشاره كرد كه در آنها به عمد اينگونه ترور ها را به “ قتل توسط افراد ناشناس“، “ سقوط ماشين و خودرو قربانيان به دره “، “ ايست قلبي “ و يا « مفقود شدن قرباني“ اشاره ميكنند و پس از مدتي نيز بدليل “ صرفنظر كردن شاكي خصوصي از شكايت“، پرونده ي ساختگي را مختومه اعلام مي نمايند. سخن از شيوه هاي شناخته شده در تمامي حكومت هاي سركوبگر و ديكتاتور است كه بويژه در دهه ي 60 و 70 در آمريكاي لاتين رواج داشتند.
يكي از شاخص هاي اين شيوه از تروريسم دولتي، همان قتل هاي معروف زنجيره يي عليه روشنقكران و دگر انديشان بود كه پروند ه هاي آن با قتل سعيد امامي، شكنجه گر و معاون اسبق وزارت اطلاعات رژيم ,, ماستمالی ,, گردیدد.
اعمال تروريستي آخوند هاي حاكم تنها سمت و سو عليه اپوزيسیون، شهروندان و دگرانديشان ايراني نداشته است، بلكه در بسياري از موارد نيز به قتل عام شهروندان خارجي راه برده است. از آغاز دهه هشتاد ميلادي تا پايان آن ، تروريسم بين المللي در كنار جنگ عليه عراق دوپايه ي اصلي سياست خارجي رژيم را تشكيل ميداد. اين سياست در آغاز دهه نود به نوع و با پوش ديگري بازسازي گرديد و در دستور كار دولت رفسنجاني قرارگرفت. با شكست در جنگ ديگر صدور ارتجاع به كشور هاي همجوار با لشكر كشي هاي متعارف معني وراندمان خود را از دست داد و خط صدور انقلاب بويژه صدور ارتجاع به كشورهاي عربي و اسلامي از طريق “ تقويت مالي، ايدوئولوژيك و تسليحاتي نيروهاي بومي “ در هر كشوردنبال ميگردد. نگاهي كوتاه به داده هاي موجود درعربستان، افغانستان، عراق ، بويژه پس از سرنگوني رژيم سابق و لبنان و حمايت هاي رژيم از جريان هاي بنياد گرا در هر يك از اين كشورها، ميتواند پاسخ مناسب به اين ادعا را بدهد. این خط همچنان در دستور کار دولت های بعدی یعنی خاتمی و سپس ,, دولت مهرورز ,, پاسدار احمدی نژاد همچنان قراردارد. در زمينه داخلي در كنار سركوب گسترده و اعدامهاي علني، تروريسم دولتي ابزار تكميلي براي “ حذف فيزيكي “ مخالفان رژيم ملايان بوده است.يعني هرآنجا كه بدلائلي رژيم نتوانسته به قرباني دست يافته وآن را اسير و به قتل برساند، و يا بدليل وزنه ي سياسي، اجتماعي و يا فرهنگي وي، دستگيري و اعدام علني قرباني امكان پذير نبوده است، براي حذف فيزيكي از ابزار“ تروريسم دولتي“ استفاده كرده است. متاسفانه بدليل سانسور گسترده يي كه در ايران جريان دارد، امكان دستيابي به آمار و ارقام حقيقي در داخل كشور را نداريم و فقط ميتوان به گزارشات جسته و گريخته در پاره يي از روزنامه هاي دولتي اشاره كرد كه در آنها به عمد اينگونه ترور ها را به “ قتل توسط افراد ناشناس“، “ سقوط ماشين و خودرو قربانيان به دره “، “ ايست قلبي “ و يا
« مفقود شدن قرباني“ ,, سقوط از کوه ,, ,, تصادف با ماشین ,, اشاره ميكنند و پس از مدتي نيز بدليل “ صرفنظر كردن شاكي خصوصي از شكايت“، پرونده ي ساختگي را مختومه اعلام مي نمايند. سخن از شيوه هاي شناخته شده در تمامي حكومت هاي سركوبگر و ديكتاتور است كه بويژه در دهه ي 60 و 70 در آمريكاي لاتين رواج داشتند.
نیاز آخوندها به خون ریختن و کشتن به مانند نیاز هر موحود زنده ئی به اکسيژن و هوا می باشد. بدون خون ریزی و کشتار, سوخت وسوز در درون این رژیم انجام نمیگیرد. با کشتن و ریختن خون مردم است که جان میگیرد . اندام و سلول های دستگاه خون ریز دیکتاتور بدون آن امکان بقا و زنده ماند برایش میسر نیست. حال چه در ایران, عراق , افغانسات, سوئیس, ایتالیا, ترکیه , قبرس, آلمان, فرانسه باشد خواه در شمال آفریقا یا آرژانتین در آمریکای جنوبی. بخصوص زمانیکه مسئله به حذف دگراندیشان بر میگردد, دیگرحمام خون است وبس و بقول عوام ,, خون جلوی چشمان ولی فقیه و دستگاه سرکوبگرش را میگیرد,,. در این حال است که تا دیکتاتور ,, خون نریزد ,, و کشتار نکند, تا خانواده های بیگناهی را سیاه بخت و کودکانی را بی خانواده نکند, تا بمب و مسلسل راه نیاندازد, پایانی بر آن متصور نیست.
نگاهی به ساخت و بافت دستگاه میرغضب آخوندی در ایران موئید این فلسفه است. از وزیر و وکیل مجلس ارتجاع گرفته تا بالاترین مقامات آخوندی, جملگی دستانشان به کشتار و سرکوب و جنگ و ترور آغشته است. نگاهی اجمالی به پرونده ی سیاه و زندگی نامه ی آنان تائیدی براین مدعا است. حیطه و سیکل بسته و ابطر بودن این حکومت اساسا اجازه ی دیگری به وی نمیدهد و انتظار دیگری نیز از آن متصور نیست. نگاهی به زندگینامه ی پاسدار احمدی نژاد تائیدی بر این ادعا است. از کشتار مردم کردستان و جنگ شروع و در ادمه ی آن زدن تیر خلاص به زندانیان بی دفاع سیاسی در زندانها و سیاه جالهای آخوندی بخشی از کارنامه ی ننگین وی است. دیگران رژیم نیز به همین سیاق اند. بیش از سیزده تن از وزرای این کابینه در عملیات تروریستی شرکت داشته و دارای پرونده های ترور می باشند. جالب آنکه تا به امروز هیچکدام از این موارد را رژیم آخوندی نتوانسته تکذیب کند, زیرا آنچه که عیان است , چه حاجت به بیان است. به دو نمونه کوچک از آمران ترور در دستگاه دیپلماسی خارجی رژیم اشاره کرده و سخن را به پایان میبریم. اولی وزیر خارجه ی رژیم منوچهر متکی است و دیگری سفیر وی در آلمان آخوندزاده بسطی. متکی از آمران آدم ربائی سیاسی در ترکیه و دومی صحنه گردان ترور دکتر کاظم رجوی در سوئیس . حال خود میتوانید دیگر وزارتخانه ها با این قیاس محک بزنید و نتیجه گیری نمائید. بقول معروف ,, ماهی از سر بگندد ,,.
,, خیر اینها مردم ایرانند ,,
موج اعتراضات مردمی در خطه ی آذربایجان این هفته همچنان در صدر گزارشات بود. علاوه بر تبریز قهرمان, دیگر شهرهای این استان مانند, نقده, مشکین شهر, اردبیل , مرند, ارومیه و همچنین دانشجویان تهرانی نیز به این سلسله از تظاهرات ضد دلتی پیوسته اند. همانگونه که پیش بینی می شد, در پی قیام قهرمانانه ی مردم آذربایجان علیه بیداد, سلطه گری و تبعیض حاکم , رژیم آخوندی به مانند سنوات گذشته, حرکت های اعتراضی مردم بجان آمده در این خطه از ایران را یکبار دیگر به عوامل و دشمنان خارجی نسبت داد و بازهم تهدید به سرکوب هرچه بیشتر ایرانیان آذری نمود. ولی فقیه آخوندی در سخنرانی خود با اشاره جملاتی از خمینی که گفته بود: "نگران نباشید مردم تبریز جواب آنها را خواهند داد" سمت سوی سیاست سرکوب خونین مردم آذربایجان را نشان داد. وی از جمله گفت : : امروز نیز مردم آذربایجان و عناصر بیدار و انقلابی این خطه، پاسخ دشمن را به بهترین وجه خواهند داد,,.
برسیاق این سیاست بود که در فردای سخنرانی ,, گزمگان ارتجاع ,, نقابدار به خیابانها ریخته و دست به دستگیری و کشتار مردم بیدفاع شهر زدند. در خبری از تبریز از جمله آمده است :
,, امروز مردم اين شهربراي بزرگذاشت شهداي تبريز, اقدام به برگزاري يك تظاهرات درهفتمين شب شهادت آنها كردند. بنا به اين گزارش, لباس شخصي ها درحاليكه صورتهاي خود را پوشانده اند به مردم حمله مي كنند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند.,,
گرچه نخستين موج تظاهرات ظاهرا مبین خشم مردم آذری از انتشار کاریکاتور موهن در یکی از روزنامه های دولتی بود, اما استمرار و گسترش آن دیگر این خشم را ,, معنی ,, نیست, بلکه سر در وجود ,, نارضایتی های عمیقی ,, در این خطه از ایران دارد. این نارضایتی ها از همان جنس و قماشی است که مردم دیگر بلاد دارند که به آن ,, نارضایتی عمومی ,, از حاکمیت خون ریز و دیکتاتوری مذهبی نیز گفته میشود. لذا با استمرار درگیری ها و گسترش آن به دیگر شهرهای آذربایجان اکنون دیگر هم بر رژیم درمانده ی آخوندی و هم بر مردم ایران روشن شده که مسئله اصولا از ,, طرح یک کاریکاتور ,, فراتر می باشد و تمامی آن ,, بهانه ئی ,, بیش برای بیرون ریختن به خیابانها و به آتش کشیدن اموال دولتی , بانکها, خودروهای نقلیه ی دولتی و درگیری گسترده با نیروهای سرکوبگر دیکتاتوری مذهبی, بیش نبوده است. رژیم بسیار تلاش دارد تا به مبارزات هموطنان آذری ,, انگ حدائی طلبی ,, بزند. این حرف را عامدا میزند تا اولا توجیهی برای سرکوب خونین داشته باشد و بقول عوام دست خود را با اهرم ,, سرکوب جدائی طلبان ,, باز بگذارذ. ثانیا اقشار غیر آذری ها را تحریک نماید و آنها را علیه این قوم ایرانی بشوراند و با اهرم ,, فارس و غیر فارس ,, سیاست های سرکوبگرانه اش را به پیش ببرد. در این رابطه بد نیست به مزخرفات آخوند هاشمي شاهرودي, رئیس ,, قصابیه ی ,, آخوندی اشاره کنیم تا معنی و مفهوم این سخن بهتر درک شود. وی در جمع عوامل رژیم میگوید: ,, جريان های شکست خورده ضد انقلاب كه از منافذ خاصی نفوذ می کنند و در تحرکات اخير مشخص شد که عناصر زيادی از دستگير شدگان از عوامل گروهکها و عامل خارجی بوده اند,,.
گذشته از این خزعبلات آخوندی, هر آنچه که به تمامی آحاد مردم ایران بر میگردد بواقع عملکرد های این دیکتاتوری در قبال تمامی آحاد مردم, اعم از آذری, کرد, بلوج , فارس , مسلمان و غیر مسلمان است که شکاف را روزبروز بین ,, حاکمان خون ریز ,, و مردم ایران بزرگتر و بزرگتر میکند و نه ,, گرایشات قومی و یا مذهبی ,, مردم ایران , زیرا اساسا شکافی بین آحاد مردم ایران با نگاهی به روند مبارزات مردم قهرمان خطه ی آذربایجان برای دستیابی به مامیت ارضی و استقلال در طول تاریخ و بویژه در سده ی گذشته وجود نداشته. نگاهی کوتاه به داده های تاریخی مانند ,, جنبش مشروطیت ,, و یا ,, انقلاب ضد سلطنتی ,, تائیدی بر این امر است که بدون آذری ها , بدون ستارخان , باقر خان , بدون بخش بخش بزرگی از مجاهدان و مبارزان انقلابی از این خطه , مکان پیروزی سراسری میسر نبوده است. بعلاوه نگاهی اجمالی به بافت شهری و مردمی در ایران تائید دیگری است بر پوشال بودن ادعاهای آخوندی . در ایران تعداد آذری ها بالغ بر 23 میلیون نفر است, در حالیکه فارس زبانان جمعیتی بالغ بر 22 میلیون نفر دارند. یعنی از هفتاد میلیون نفر سکنه ی ایران, اکثریت در دست آذری ها می باشد که از شمال تا جنوب کشور مستقر اند و نبض اقتصاد ایران را در دست دارند.
اما مردم گذشته از رنگ , نژاد, ملیت های قومی , مذهب و یا زبان اشان مترصد فرصت اند و از هر ,, بهانه ئی,, برای بیان نفرت و نارضایتی عمومی خود علیه دیکتاتور استفاده نمایند. آخوندها تصور باطل میکردند که با آوردن ,, پاسدار احمدی نژاد,, میتوانند جامعه ی پویا و فعال ایران را قفل نمایند. خاطرمان هست که در دوماه نخست پس از بروی کار آوردن این پاسدار و به تبع آن موجی از دیگر پاسداران بر مسند دستگاه اجرائی کشور, مردم در ,, هاله ئی ,, از ارزیابی رفته بودندو پس از دوماه و گذشت این ,, گردباد کاذب ,, دوباره موج اعتراضات اشکال قبلی حود را یافت و وقفه دنبال شد. شاید خبر بروی کار آمدن احمدی نژاد برای رژیم روبه احتضار آخوندی را در آن زمان بتوان به ,, مسکنی موقت ,, تشبیه نمود که برای مدت کوتاهی درد لاعلاج آخوندها را تسکین داد, اما آن را ریشه کن نکرد. ریشه ی تمامی بلاها و مصائب در راس این حاکمیت و در تار و پود این رژیم نهفته است. طی هشت ماه گذشته در جای جای ایران بر اعتراضات و ناآرامی ها نه تنها کم نشده , بلکه روز بروز بر آن افزوده شده است. روند اعتراضات با خیزش مردم در خوزستان آغاز گردید و بلافاصله به دانشجویان آزاده در آبان ماه گذشته سرایت کرد. موج دوم سریعا به کارگران قهرمان اتوبوس رانی تهران رسید. یکسری تظاهرات در شهرهای مختلف کردستان در همین ادوار بود که بوقوع پیوست و در پی آن اعتراضات گسترده ی دراویش در قم را داشتیم . ماه بعد ودر شب عید اینبار ,, زنان آزاده ,, بودند که به حق طلبی برخاستند. چند هفته بعد از آن اعتراضات کارگران و تظاهرات روز اول ماه مه در ایران را داشتیم و سپس نوبت دوباره به دانشجویان تهرانی و اکنون مردم خطه ی آذربایجان و دوباره دانشجویان رسیده است. براستی پاسخ دیکتاتور در این رابطه ها همواره چه بود؟ غیر از سرکوب خونین, دستگیری, مفقود الاثر نمودن شهروندان و در نهایت ,, خواسته های بحق مردم برای عدالت, آزادی, حقوق بشر و حاکمیت مردمی ,, را به آنطرف مرزها نسبت دادن و آن را بخشی از توطئه های ,, دشمنان ,, قلمداد نمودن؟ این زبان تمامی دیکتاورها است. در زمان ,, رضا خان میر پنج ,, چنین بود, در زمان ,, شاه خائن ,, نیز به مانند سنوات دوران پدرش و در حاکمیت دیکتاتوری مذهبی نیز چنین است. با این اهرم است که میتوان دست به سرکوب خونین زد.
هفته ی خوبی برایتان آرزومندم مهرداد هرسینی
دیدار شماری از نمایندگان مجلس با رهبر جمهوری اسلامی درپی بالا گرفتن اعتراض ها در
0 Comments:
Post a Comment
<< Home