یهودی ستیزی آشکار.
یهودی ستیزی آشکار.
زادگاه کارل مارکس شهر «ترییر » واقع در جنوب غربی آلمان است. خانهای که مارکس در آن متولد شدهاست هم اکنون بعنوان موزهی شهر شاهد حضور هزاران نفر از دوستداران و علاقمندان به این انقلابی بزرگ و صادق است. هنگامیکه بعنوان توریست وارد مارکس هاوس (خانهی مارکس) میشوی و از اتاقهای مختلف که شامل زندگینامهی مارکس است، بازدید میکنی با انواع و اقسام عکسها و تصاویر متعلق به او و خانوادهاش مواجه میگردی. منتها یکی از عکسهای سیاه و سفیدی که نظر بیننده را جلب میکند عکسی است مربوط به نمای بیرونی خانه که با پرچمهای مزین به صلیب شکستهی حزب نازی آدلف هیتلر آلوده شده است. حزب ناسیونال سوسیایست کارگری آلمان (نازی) بعد از مصادرهی خانه مارکس به سال ۱۹۳۳ با آویزان کردن یک پارچهی چند متری بر فراز ساختمان نامبرده که با این شعار :«سرای یک یهودی نفرین شده» آغشته شده بود، زمینهی قتل عام میلیونها یهودی و کولی و همجنسگرا در اردوگاههای مرگ داخایو«(عو) آشوویتس و غیره را فراهم نمود. اصلا در منطق بیمار و پوسیدهی نازیها نژادپرست و وطنپرست این مساله مهم نبود که مارکس شخصا نه به خدا و پیامبرانش اعتقاد داشت و نه مطلقا برای هیچی مذهبی ارزشی قایل بود. اینکه پدر مارکس تا اواخر قرن هفدهم میلادی یهودی بود و بعد به کیش پروتستان پیوست برای دشمنان بشریت کوچکترین ارزشی نداشت! بیان این مقدمهی کوتاه برای این بود تا با هوشیاری بیشتری به نوشتهی آقای کوروش عرفانی با عنوان :« جهان در مقابل خطر یهودی سالاری» بپردازیم. کوروش در ابتدای مقالهاش بعد از اشاره به جنایات دولت اسراییل بر علیه مردم فلسطین و لبنان مینویسد: یک حادثهی فنی دو روز پیش سبب شد که میکروفون مقابل بوش به هنگام گفتگو با نخست وزیر انگلیس باز بماند. تمامی حاضران شنونده ی فحاشیهای بوش نسبت به مسلمانان و و مبارزین لبنانی بودند». در اینجا یک تحریف عمدی توسط آقای عرفانی صورت گرفته است و آن اینکه فحش بوش به سازمان حزبالله رژیم ساخته را با عبارت «فحاشی به مسلمانان و مبارزین لبنانی » به خورد خواننده می دهد. تازه معلوم نیست که از کی تا حالا واژهی چندشآور حزب الله جای لغت مبارزین را گرفته است. نکند آقای عرفانی به خاطر نفرت از یهودیان و شلیک چند موشک کاتیوشای این گروه به مناطق «یهودی نشین » موقتا خوشحالند و راضی! اماجالب اینجاست که آقای عرفانی در ادامهی مقالهاش با«معرفی برخی از چهرهای شاخص» که سالهای سال در «تصمیمگیریهای اساسی و استراتژیک دولت ایالات متحدهی آمریکا نقش مهمی ایفا کردهاند» قصد دارد ثابت کند که آمریکا زیر سلطهی یهودیان است و همهی بدبختیهای دنیا نیز زیر سر آنان!! سپس برای محکمکاری و مستند! صحبت کردن به معرفی افرادی چون «نرمن پدهرتز»، «ریچارد پرل» ، « جان بولتون» و ... میپردازد تا کسی در گفتههایش شک و تردید نکند. بنابراین اگر بخواهیم بر اساس حرفهای آقای عرفانی به پدیدههای سیاسی بپردازیم باید بگوییم چون «کاولین پاول» وزیر خارجهی سابق امریکا و کاوندولیزا رایس وزیر خارجهی جدید یو. اس. آ. هر دو سیاه پوست هستند و تعداد زیادی از کارکنان سازمان سیا و پنتاگون هم سیاپوست میباشند پس سیاهان با «دستهای نامریی و پنهان » در حال ادارهی جهان سرمایهداریاند! اگر اقای عرفانی بطور مشخص به تحلیل ماهیت دولت اسراییل و رابطهی آن با نظام سرمایهداری جهانی و جهانی شدن مناسبات پول حداقل در بخش عمدهای از دنیای معاصر مینوشت شاید، این نوشتهی من ضرورتی نمییافت منتها دشمنی و کینهی عرفانی نسبت یه یهودیان آنقدر اشکارو عیان است که نامی جز آنتی سیمیتیسم (یهودی ستیزی) بر آن نمیتوان نهاد. ایشان بدون توجه به وجود میلیونها یهودی که در اقصی نقاط جهان مشغول و کار و زندگی انسانی خود هستند ، مینویسد:« جهان با یک نیروی مخرب شرور مواجه شدهاست که به یک ایدولوژی نژادپرستانهی خطرناک مجهز است». با این تصویری که آقای عرفانی از اوضاع جهان وصف کردهاند باید فاتحهی هرچه انقلاب و تغییر در مناسبات موجود را خواند . زیرا، براساس نوشتهی کوروش :« در بسیاری از کشورها از جمله ایران یهودیان با پذیرش ظاهری مذهب آن کشور ماهیت واقعی خود را پنهان کرده و با نفوذ به ساختارهای سیاسی، اقتصادی وفرهنگی آن کشور زمینه را برای کنترل و سلطه بر آن کشور فراهم می کنند». راستش با دیدن این قسمت از مقالهی عرفانی ، بیاد هفته نامهی « نواندیش» ارگان یالثارات الحسین افتادم که در یکی از شمارههای خود با چاپ « عکس و خبر » از برگزاری«جشن استقلال اسراییل در شیراز و کرج و تهران خبر داده بود. ( برای دیدن اصل خبر میتوانید به سایت پیک ایران ۱۸ ژوییه ۲۰۰۶مراجعه کنید) و ادعاکرده بود که «کلیمیان» نیات باطنی خویش راپنهان میکنند. به گفتهی مارکس :« تاریخ به اندازهی کافی در خرافات حل شده است، اکنون خرافات را در تاریخ حل خواهیم کرد». پس خرافهی کهنه شده و نخنمای سلطهی یهودیان بر عالم و آدم ابزاری است در دست صاحبان قدرت و سرمایه برای تحریف واقعی تاریخ ستم و استثمار جامعهی طبقاتی که برای کسب سود و ثروت به یهودی، و سیاهپوست و سفید پوست و ... رحم نمیکند. بنابراین جنایات اسراییل هیچ ربطی به یهودی بودن و عبری صحبت کردن آنان ندارد. همانگونه گه جنایات بی شمار و نفرت برانگیز جمهوری اسلامی و آخوندهای جنایتکار ارتباطی به مسلمان بودن یا نبودن ملیتهای تحت ستم ساکن در ایران ندارد. هرچ هست از ماهیت این رژیمها ناشی میگردد. سیامک دهقانی
0 Comments:
Post a Comment
<< Home