ایران در لبۀ پرتگاه: آیا آتش جنگ لبنان به ایران نیز کشیده خواهد شد؟
ایران در لبۀ پرتگاه: آیا آتش جنگ لبنان به ایران نیز کشیده خواهد شد؟
در روزهای اخیر شاهد اوج گیری آتش جنگ در لبنان میباشیم. جنگی که ظاهراً بدنبال ربوده شدن دو سرباز اسرائیلی توسط حزب اله لبنان آغاز و باعث مرگ صدها زن و مرد و کودک بیگناه و هزاران آوارۀ جنگی از هر دو طرف گریده است. در این میان عزم جزم اسرائیل و حامیان آن برای ریشه کن کردن تهدیدات و خطرات حزب اله لبنان، بی تفاوتی
و عدم محکومیت حملۀ نظامی اسرائیل به لبنان توسط کشورهای غربی و حتی عربی مانند مصر و عربستان و اردن باعث شده که فشارهای بی سابقه ای متوجه جبهۀ متحدِ حماس-حزب اله-سوریه و ایران بشود و دولتهای ایران و سوریه که یدِ طولایی در حمایت های بیدریغ مالی-نظامی از حزب اله و حماس و دیگر سازمانهای تروریستی دارند در موقعیت فوق العاده خطرناکی قرار گیرند.
جمهوری اسلامی که بعد از تاسیس حزب اله در سال 1982 تا به امروز میلیاردها دلار کمک های مالی و تسلیحاتی به این جریان تروریستی-ارتجاعی کرده، یا باید دست از حمایت آن بردارد و یا اینکه سرنوشت خود را با سرنوشت آنها گره بزند! در صورت رها کردن حزب اله لبنان بحال خود، باید فاتحۀ همۀ جاه طلبی ها و داعیۀ دفاع از قدس را بخواند و خود را برای فروپاشی حزب اله ایران آماده کند! و در صورت اصرار بر ادامۀ ارسال کمکهای مالی-نظامی به حزب اله لبنان، میتواند دامنۀ جنگ در لبنان را به ایران بکشاند بازی خطرناکی که پیشاپیش نتایج شوم آن مشخص میباشد! گر چه رژیم ملایان از این جنگ قطعاً جان سالم بدر نخواهد برد ولی ضایعات شوم آن میتواند فجایع جبران ناپذیری برای تمامی مردم ایران نیز داشته باشد!
سئوال این است که آیا استراتژی بحران سازی آخوندها، دامنۀ آتشِ جنگ لبنان را به ایران نیز خواهد کشاند؟ پاسخ اینکه آنچه امروز شاهد آن هستیم، نه خلق الساعه، بلکه نتیجۀ بیش از ربع قرن کنش و واکنش های داخلی و بین المللی، میان مردم، اپوزیسیون و رژیم آخوندها از یکسو و کشورهای خارجی از سوی دیگر میباشد!
جهت بررسی رشد این تضادها و چگونگی وارد شدن به مرحلۀ کنونی-که رویارویی احتمالی نظامی غرب و در راس آنها آمریکا با جمهوری اسلامی را در چشم انداز قرار داده است- نیازمندیم نگاهی هر چند اجمالی-ولو تکراری- به ماهیت و نمودهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامس بیاندازیم.
جمهوری اسلامی جدا از گناهان کبیره اش، اصلی ترین گرفتاریش ناخوانی تاریخی با قرن حا صر میباشد. این جریان ارتجاعی در یک حادثه و اتفاق نادر تاریخی با سور بردن از شرایط بین المللی و نارضایتی داخلی بقدرت خزید و در پی این قدرت باد آورده، در داخل با فریب و سرکوب بیسابقه و در روابط بین المللی با بتاراج دادن منابع مّلی و صدور تروریسیم، خود را بیش از ربع قرن سراپا نگهداشته است و این حفظ قدرت بهر قیمت، آنچنان آثار و عوارض داخلی و خارجی از خود بجا گذاشته است که گویی امکان تداوم حکومت بشکل قبل در داخل را بعید و همزمان کاسۀ صبر و تحمل بین المللی از این رژیم نیز لبریز شده است! آنچه که نقطۀ وصل تمامی آحاد مردم و نیروهای اپوزیسیون
شده است توافق ضمنی بر حق انتخاب و ازادی است که در شعارهای رفراندوم و انتخابات آزاد و در سطح بین المللی، اجماع جهانی بر سر حفظ صلح و امنیت جهانی است که در مبارزه علیه تروریسیم دولتی و جریانات تروریستی از قبیل حزب اله لبنان، حماس و شبه نظامیان عراقی از یک طرف و جلوگیری از دستیابی آخوندها به دانش و سلاح اتمی از طرف دیگر خود را به نمایش میگذارد. در این شرایط ضمن تمامی نگرانی ها ایندو اجماع داخلی و بین المللی، یعنی اجماع بر سر آزادی و دموکراسی برای ایران و صلح و امنیت برای جهان آزاد و متمدن شرایط ویژه و امیدوار کننده ای را در تاریخ میهنمان بوجود آورده که هوشیاری نیروهای اپوزیسیون، بویژه مجاهدین و شورای ملّی مقاومت در شکل دادن یک ائتلاف ملّی از نیروهای جمهوری خواهِ سرنگونی طلب، ضامن عبور سرفرازانه از این پیچ خطیر و دستیابی به خواسته های دیرینه ملی مان خواهد بود. ائتلافی که بعنوان یک آلترناتیو قدرتمند میتواند ضمن محکوم کردن هرگونه مماشات با رژیم و تلاش در ممانعت از احتمال دخالت نظامی خارجی در ایران، بگونه ای قدرتمند، تجلی ارادۀ ملی بای نیل به آزادی و دموکراسی در ایران و ضامن صلح و امنیت در منطقه باشد آلترناتیو قدرتمندی که شعار راه حل سوم را در عینی ترین شکل ممکن به جهان خواهان صلح و امنیت معرفی و در صورت لزوم تحمیل نماید آلترناتیوی که چون خورشیدی بر سرزمین ماتم زدۀ ایران بتابد نوری که هم راهگشای امروز و هم چاره ساز فردا خواهد بود!
مجید آریا
در روزهای اخیر شاهد اوج گیری آتش جنگ در لبنان میباشیم. جنگی که ظاهراً بدنبال ربوده شدن دو سرباز اسرائیلی توسط حزب اله لبنان آغاز و باعث مرگ صدها زن و مرد و کودک بیگناه و هزاران آوارۀ جنگی از هر دو طرف گریده است. در این میان عزم جزم اسرائیل و حامیان آن برای ریشه کن کردن تهدیدات و خطرات حزب اله لبنان، بی تفاوتی
و عدم محکومیت حملۀ نظامی اسرائیل به لبنان توسط کشورهای غربی و حتی عربی مانند مصر و عربستان و اردن باعث شده که فشارهای بی سابقه ای متوجه جبهۀ متحدِ حماس-حزب اله-سوریه و ایران بشود و دولتهای ایران و سوریه که یدِ طولایی در حمایت های بیدریغ مالی-نظامی از حزب اله و حماس و دیگر سازمانهای تروریستی دارند در موقعیت فوق العاده خطرناکی قرار گیرند.
جمهوری اسلامی که بعد از تاسیس حزب اله در سال 1982 تا به امروز میلیاردها دلار کمک های مالی و تسلیحاتی به این جریان تروریستی-ارتجاعی کرده، یا باید دست از حمایت آن بردارد و یا اینکه سرنوشت خود را با سرنوشت آنها گره بزند! در صورت رها کردن حزب اله لبنان بحال خود، باید فاتحۀ همۀ جاه طلبی ها و داعیۀ دفاع از قدس را بخواند و خود را برای فروپاشی حزب اله ایران آماده کند! و در صورت اصرار بر ادامۀ ارسال کمکهای مالی-نظامی به حزب اله لبنان، میتواند دامنۀ جنگ در لبنان را به ایران بکشاند بازی خطرناکی که پیشاپیش نتایج شوم آن مشخص میباشد! گر چه رژیم ملایان از این جنگ قطعاً جان سالم بدر نخواهد برد ولی ضایعات شوم آن میتواند فجایع جبران ناپذیری برای تمامی مردم ایران نیز داشته باشد!
سئوال این است که آیا استراتژی بحران سازی آخوندها، دامنۀ آتشِ جنگ لبنان را به ایران نیز خواهد کشاند؟ پاسخ اینکه آنچه امروز شاهد آن هستیم، نه خلق الساعه، بلکه نتیجۀ بیش از ربع قرن کنش و واکنش های داخلی و بین المللی، میان مردم، اپوزیسیون و رژیم آخوندها از یکسو و کشورهای خارجی از سوی دیگر میباشد!
جهت بررسی رشد این تضادها و چگونگی وارد شدن به مرحلۀ کنونی-که رویارویی احتمالی نظامی غرب و در راس آنها آمریکا با جمهوری اسلامی را در چشم انداز قرار داده است- نیازمندیم نگاهی هر چند اجمالی-ولو تکراری- به ماهیت و نمودهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامس بیاندازیم.
جمهوری اسلامی جدا از گناهان کبیره اش، اصلی ترین گرفتاریش ناخوانی تاریخی با قرن حا صر میباشد. این جریان ارتجاعی در یک حادثه و اتفاق نادر تاریخی با سور بردن از شرایط بین المللی و نارضایتی داخلی بقدرت خزید و در پی این قدرت باد آورده، در داخل با فریب و سرکوب بیسابقه و در روابط بین المللی با بتاراج دادن منابع مّلی و صدور تروریسیم، خود را بیش از ربع قرن سراپا نگهداشته است و این حفظ قدرت بهر قیمت، آنچنان آثار و عوارض داخلی و خارجی از خود بجا گذاشته است که گویی امکان تداوم حکومت بشکل قبل در داخل را بعید و همزمان کاسۀ صبر و تحمل بین المللی از این رژیم نیز لبریز شده است! آنچه که نقطۀ وصل تمامی آحاد مردم و نیروهای اپوزیسیون
شده است توافق ضمنی بر حق انتخاب و ازادی است که در شعارهای رفراندوم و انتخابات آزاد و در سطح بین المللی، اجماع جهانی بر سر حفظ صلح و امنیت جهانی است که در مبارزه علیه تروریسیم دولتی و جریانات تروریستی از قبیل حزب اله لبنان، حماس و شبه نظامیان عراقی از یک طرف و جلوگیری از دستیابی آخوندها به دانش و سلاح اتمی از طرف دیگر خود را به نمایش میگذارد. در این شرایط ضمن تمامی نگرانی ها ایندو اجماع داخلی و بین المللی، یعنی اجماع بر سر آزادی و دموکراسی برای ایران و صلح و امنیت برای جهان آزاد و متمدن شرایط ویژه و امیدوار کننده ای را در تاریخ میهنمان بوجود آورده که هوشیاری نیروهای اپوزیسیون، بویژه مجاهدین و شورای ملّی مقاومت در شکل دادن یک ائتلاف ملّی از نیروهای جمهوری خواهِ سرنگونی طلب، ضامن عبور سرفرازانه از این پیچ خطیر و دستیابی به خواسته های دیرینه ملی مان خواهد بود. ائتلافی که بعنوان یک آلترناتیو قدرتمند میتواند ضمن محکوم کردن هرگونه مماشات با رژیم و تلاش در ممانعت از احتمال دخالت نظامی خارجی در ایران، بگونه ای قدرتمند، تجلی ارادۀ ملی بای نیل به آزادی و دموکراسی در ایران و ضامن صلح و امنیت در منطقه باشد آلترناتیو قدرتمندی که شعار راه حل سوم را در عینی ترین شکل ممکن به جهان خواهان صلح و امنیت معرفی و در صورت لزوم تحمیل نماید آلترناتیوی که چون خورشیدی بر سرزمین ماتم زدۀ ایران بتابد نوری که هم راهگشای امروز و هم چاره ساز فردا خواهد بود!
مجید آریا
0 Comments:
Post a Comment
<< Home