هیا هوی بسیار برای هیچ
هیا هوی بسیار برای هیچ
بصیر نصیبی
به گفته بهنوداعتصاب غذا ی لندن با استقبال جوانان! مواجه شد( متن را بخوانید)اگرپلاکات ها را هم دز شمارش تعداد دخالت دهیم شاید ده تا بشوند.شما رهبر "مقاومت" هستید و در حقیقت "رهبر" هستید در یکی کردن مردم ایران. چون فکر نمی کنم غیر از شما فعلا کسی در این وضعیت باشد که مخالفان رادیکال و مخالفان غیررادیکال را بتواند در یکجا جمع کند.( نسرین بصیری گزارشگر در گفتگو با اکبر گنجی برای سایت اخبار روز مرتبط با سازمان اکثریت) حالا ببینید م. چشمه در همان سایت چگونه می نویسد:اما به باور من با در نظر گرفتن موقعیت استثنائی حضور استوره مقاومت آقای اکبر گنجی در خارج کشور، و در شرایط حساسی که جامعه ایران در آن قرار گرفته است، دامنه و میزان حمایت از این فراخوان میتوانست بسیار گسترده تر از این باشد. در داخل کشور باستثنای حمایت چند صد تن از شخصیتهای سیاسی—که همواره چنین بیانیه هائی را امضاء میکنند— و باستثنای حمایت سازمانهای دانشجوئی و حمایت نه چندان پرشور حزب ملت ایران و جبهه ملی، سایر نیروها و نهادهای مدنی از جمله نیروهای اصلاح طلب حکومتی، ملی- مذهبی ها و حتی کانون نویسندگان از این فراخوان حمایت نکردند وحتا بهروز خلیق از کادر مرکزی اکثریت در همان سایت می گوید:تعدادی از احزاب و سازمانهای سیاسی در داخل و خارج از کشور در این کارزار حضور دارند. از جریانهای داخل کشور: سازمان ادوار تحکیم وحدت، جبهه ملی، حزب ملت ایران، حزب دمکرات ایران و از جریانهای خارج از کشور: سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، اتحاد جمهوریخواهان ایران و نهضت مقاومت ملی، کومله و جنبش رفراندوم ایران. اما نهضت آزادی، جمهوریخواهان دمکرات و لائیک، حزب توده ایران، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، راه کارگر، حزب دمکرات کردستان ایران و مجامع اسلامی ایرانیان و سازمان مجاهدین خلق ایران تاکنون از این حرکت اعلام حمایت نکرده انداین اظهار نظر زمانی ابراز شد که هنوز اعتصاب آغاز نشده بود وکسی تصور نمی کرد که دکان اسلام دمکراتیک آقای گنجی تا این حد کساد باشد .اما در همین لیستی که بهروز خلیق ارایه می دهد مشخص می شود اظهارنظر خانم نسرین بصیری بیشتر جنبه چاپلوسی و بازار گرمی داشته وگرنه کسی که به ادعای این خانم خبرنگار تا آن حد محبوبیتش گسترده باشد که رادیکال و غیر رادیکال را بهم پیوند داده باشد که با اعتصاب غذای پیشنهادی اش نباید این چنین به سردی برخورد شود وجلساتش با اعتراض شدیدو تشنج همراه شود.اما خود آقای بهرو ز خلیق هم نتوانسته یک لیست صحیح از حامیان پروژه گنجی ارایه دهد.برای نمونه ایشان علی اشرف درویشیان را از نویسندگان پیوسته به این جمع می داند درصورتیکه آقای درویشان در یادداشت کوتاه وتندی که نوشته از جعل نامش پای اطلاعیه خبر می دهد و اما سایت اخبار روز اطلاعیه او را منعکس نمی کند. کانون نویسندگان ایران که در رادیو فردا حامی این بساط معرفی شده به تندی با خبر جعلی رادیو فردا برخورد می کند وبه صراحت اعلام می نماید که هیچگاه امضاء کننده ا ین حمایت نیست- این یاداشت اعتراض آمیز هم در سایت های حامی گنجی منعکس نمی شود.حتا احمد باطبی* با وجود اینکه امضایش زیر متن فراخوان آورده شده. نسبت به متن وحمایت فقط از 3 زندانی، به شدت انتقاد می کند او لیستی از زندانیان جمهوری اسلامی ارایه می دهد که این مطلب هم در سایت های حامی دوم خرداد منعکس نمی شود. خانم مهر انگیز کار هم که خود متن را امضاء کرده اما از تقسیم بندی خودی وغیر خودی وبی اعتنایی گنجی به سرنوشت دردناک سیامک پورزند در اطلاعیه اش به سختی انتقاد می کند.در کلن چند نفر که پیرامون محافل دوم خردادی می پلکند یک جلسه خصوصی برای گنجی تشکیل میدهند اما گزارش این جلسه را عمومی میکند. پژوهشگر آبرو دار آرامش دوستدار راهم به جلسه می کشانند وبرای سوء استفاده از حضورش عکسی از او در کنار گنجی را درسایت گویامنتشرمی کنند که آرامش آقای دوستدار را بر هم میزنند واقعا چطور می شود که جناب دوستدار از داشتن عکسی کنار رهبر مقاومت نتنها به خود نمی بالد بلکه به نوعی احساس ندامت هم به او دست می دهد؟اما آقای خلیق همچنین در آغار مطلب می نویسند:فراخوان برای آزادی زندانیان سیاسی که توسط اکبر گنجی پیشنهاد شده، بیک کارزار گسترده در سطح جهان تبدیل شده، به تحرک نیروهای اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور منجر گشته و هزاران نفر داوطلبانه به این کارزار پیوسته اند.اما آیا آقای گنجی توانسته اند به موقعیتی که آقای خلیق اد عا می کنند دست یابند؟ چون آقای گنجی علاقمند به نماد سازی شده اند ما شهر لندن را که یکی از مراکز برگذاری اعتصاب غذا است برای نمونه انتخاب می کنیم . این شهر نبایداز 20000 ایرانی کمتر داشته باشد. تازه چرا فقط ایرانیان وچرا فقط از لندن باید با گنجی قهرمان همراه شوند_ یک شخصیت جهانی با موقعیت گنجی که 1700 نویسنده در مسکو به افتخارش کف زده اند واینهه سازمان مدافع حقوق بشر برایش غش وریسه رفته اند وبه چنان موقعیتی رسیده که رژِیم می ترسد به او اجازه خروج ندهد وآقای چامسکی برای دیدارش دقیقه شماری می کند (معلوم نیست شانس بیاورد و به چنین فیضی برسد) کلید طلایی شهرها را یکی پس از دیگری در جیبش می گذارندووقتی برگذارکنندگان ادعا کرده بودند حتا کسانی که توانایی ویا قصد روزه سیاسی ( یادم نبود در خارج از ایران باید بگوییم اعتصاب غذا)را ندارندبه این حرکت خواهند پیوست . خوب این انتظار بجائیست که ده ها هزار نفر نه فقط از شهر 15 ملیونی لندن. بلکه از شهرهای دیگر انگلستان در این جمع حاضر باشند(آقای خلیق هم پیش بینی حضور هزاران نفر را می کند) اما یکی ازعکس ها یی که خودشان مخابره کرده انذ یک گردهم آیی 7یا8 نفره را نشان می دهد که بساطشان راروی زمین پهن کرده اند وآقای مسعود بهنود *هم کنارشان روی صندلی به شکلی که یک جلسه روضه خوانی را تداعی می کند نشسته است ( البته روضه خوان بی عمامه ،شیک وخوش تیب) حتا اگر سازمان های مدافع حقوق بشر وخبرنگاران بدون مرز. اکبر آقا را واقعاجدی گرفته بودندمی بایست صدها نفر در ارتباط با این سازمانها به ایرانیان همراه گنجی اضافه شوند. اما دریغ از یک آدم مستقل که اعتنایی به این بساط کرده باشد. چرا همان مشتریان همیشگی کانون سخن آقای نگهدار هم غیب شدند. بهنودکه می بیند کار پروژه شان نگرفته می گوید چون این کار مستقل از سازمانها بوده پس طبیعی است که کم بیایند ! ( نقل به معنا)مگر خود آقای گنجی نمی گوید که جمهوریخواهان همراه اعتصاب بوده اند؟ مگر جمهوریخواهان همان سازمان سیاسی اکثریت وهمفکرانشان نبودند؟( بازوی خارج از کشور شبه اصلاح طلبان )که چند سال پیش با جضور مسعود بهنودو خانباباتهرانی با چه سرو ضدایی با کمک حزب سبزهای آلمان که در دولت شرودر شرکت داشت وبرای حفظ جمهوری اسلامی پول خرج می کرد- بساطی را در برلین گشودند ، شش ماهی هم برای خودشان سرگرمی درست کردندو دیگر هیچ. وچند سازمان سیاسی دیگر هم که اعلام همبستگی کرده بودند .پس ادعای آقای بهنودکه این اعتصاب را مستقل از سازمانها مینمایاند بی اساس است . ودیگراینکه آیا کانال های تلویزیونی این اعتصاب را باز تاب دادند. ایا مطبوعات اروپایی اعتنایی به این رویداد مهم کردند؟البته آقای بهنود ادعا می کند که برنامه لندن با استقبال جوان ها مواجه شده چرا که 80%شرکت کنندگان کنندگان جوان هستند !!! عجب !وقتی جمعی شکل نگرفته دیگر در صد گیری ازجمعیت از آن کارهای با مزه است - آقای بهنود که در تمام عمرش صداقت! در کار سیاسی داشته است- حالاهم آدم صادقی است، عکس چند جوان خوش فرم را هم همراه با گزارش کرده اندکه نشانگر استقبال جوانان از اعتصاب غذاست(راستی تا یادم نرفته بگویم در پاریس 15 ملیونی 8نفر به همراه علی کشتگربرای اعتصاب جمع شده بودند) حرکتی مترقی که رهبری نستوه گاندی گونه هم دارد، کل پیوستگان به خواستش و در سراسر جهان به 300 نفر هم نمی رسد! در نیویورک که 200000 هزار ایرانی ساکن آنند واز لوس آنجلس ومناطق دیگرامریکا هم نیرو آورده اند. 60 تا 70 نفر بیشتر جمع نشده اند. آقای رضا علامه زاده در ویرجینای امریکا یکی از مشتاقان است که برای آموزش تکنیک سینما به جوانان محروم! امریکایی به ویرجینا آمده است وی می نویسد: « اعتصاب غذا به تنهائی در دانشگاهی که نه یک استاد و نه یک دانشجوی ایرانی در آن است، و نه هیچکس خبری در این مورد شنیده است، باید برای همه سخت غریب باشد. به این میاندیشم که بلیتی بگیرم و به نیویورک پرواز کنم تا در کنار هموطنان دیگرم باشم. حتی امکان پرواز را هم از طریق همین رفیق روی زانویم چک کردم(منظور آقای علامه زاده کمپیوتر دستی است) نغمهی مرخصی را هم با رئیس دپارتمان فیلم سردادم، البته غیر مستقیم، چون خودم تردید دارم که ترک دانشگاه در روزهائی که دانشجویانم در حال فیلمبرداری و مونتاژ هشت فیلم داستانی کوتاه، به طور همزمان زیر نظر من هستند، و هر ساعت به من نیازمندند، اصلا منطقی باشد...»آدم در وهله اول فکر می کنند که آقای علامه زاده در یک گوشه دور افتاده در یکی از دهات ورامین است نه در محیطی دانشگاهی در امریکا. یعنی صدای این شخصیت جهانی نتوانسته حتا به فضای دانشگاها برسد ـآنهم دپارتمان فیلم،اگر این چنین باشد باید بپذیریم ادعادر باره موقعیت جهانی جناب رهبر گنجی پوچ وتوخالی بوده است .آقای علامه زاده از محل اعتصاب دور بودند وعذرشان قابل پذیرش، چرا ایرانیان نیویورک حتابرای ارضاء حس کنجکاوی ازآن حوالی عبور هم نکردند؟ ایا همه شان استاد سینما بودند وشاگردانشان در حال مونتاژ فيلم؟ آگرد هم آیی 70 ویا 80 نفر درخیابان ودر نیویورک یعنی هیچ. چون برنامه ریزان وخانواده شان ودوستانشان اگر میخواستند به پیک نیک آخر هفته بروند باید قاعدتا بیش از این تعداد باشند. آقایان حسن ماسالی، محمد امینی که کلی ادعا دارند وبرای خودشان پایگاه اجتماعی می شناسندو جزء لیست بلند بالای برنامه ریزان هم بوده اند چطور نتوانسته اند کسی را جذب کنند؟( گفته شده هوشنگ امیر احمدی از پیوستگان جمهوری اسلامی که پول شرکت های نفتی را در اختیار دارد نیزا ز همراهان این برنامه بوده اند مبارک است) انگار خودبرنامه ریزان هم بعد از مدتی یواشکی محل اعتصاب را ترک کرده اند ودر چلوکبابی مجاور به وظایف ملی/ مذهبیشان عمل کرده اند.من در نوشتاری با عنوان سرنگونی طلبان رهبرمقاومتتان مبارک ، اعلام کردم که قصد رژیم از اجازه خروج برای گنجی نه از ترس انعکاس جهانی بلکه بدلیل نفعی است که تصور می کند از این سفر عایدش می شود. هرچند شکستن جوی که ایجاد شده بود وهوشیاری مخالفان جدی ج. اسلامی - مقاله های تند وقاطع مستدلی که در این ارتباط نگاشته شد. امکان بهره برداری آخوندها را محدود کرد. من در پایان مطلبم به چند مورد که قصد ج.ا از اجازه سفر به قهرمان کبیر را شفاف می کند. اشاره ای مختصر می کنم .1/با اینکه اتحاد جمهوری خواهان( سازمان اکثریت، فرخ نگهدار و...) به همراه بهنود ونبوي ، به هنگام بست نشینی نمایندگان مجلس شبه اصلاحات دوره ششم مردم را فراخواندند که به روزه سیاسی مفت خور های دوره ششم بپیوندند. اما با بی اعتنایی مردم مواجه شدند - اما اینان تنبه نشدند و بار دیگر ارگانیزه برنامه اعتصاب غذا را بعهده گرفتند-اما اگر حتا همفکران خودشان هم به این فراخوان وقعی می گذاشتند باید دکانهایشان در شهرهایی مثل پاریس چند مشتری را جلب می کرد. (اتفاقا اگر چهره برنامه ریزان مخفی میماند ممکن بود چند تائی بی اطلاع گول بخورند وبه اینها بپیوندند) رژیم جمهوری اسلامی هم دانست قدرت خارج از کشوری اینگونه سازمانها در همان محدوده نوشته هادر سایت های اخبار روز وایران امروز ومیهن وپیک نت محسور مانده است .2/ مردم نقش مسعود بهنود را می شناسند از مشاورت هویدا در رژیم گذشته ودر گروه جعفریان ونیکخواه و... در اطلاعات واخبار تلویزیون ملی ایران تا روزهای نزدیک به پایان رژیم گذشته/ اعلام جرم علیه آن دو به قصد رهایی خودش( کیهان 4 شنبه 5 مهر1357) بعد ممنوع الخروج شدن، وبعد نفوذ در دستگاه آخوندها ودفتر رفسنجانی/ ماموریت برای کنترل ماهنامه آدینه (کتاب یاس وداس ازفرج سرکوهی )بعدزندان عاقبت ساز، وخروج مجاز از کشور ونفوذ بیشتردر بی، بی، سی، وایجاد سایت روز/، سرانجام یکی از مجریان پروژه گنجی و اعتصاب غذای ناکام( اما چرا در این 27 سال آقای بهنود علیه تئورسین های ج. اسلامی که درخدمت سانسور واختناق رژیم ولایت فقیه بوده اند نتنها اعلام جرم نکرده بلکه با قلم مخملینش حامیشان هم بوده است؟) بهر حال رژیم اگر هم شک داشت الان به خوبی می داند اینان به دروغ شایع می کردند محبوبیتی دارند.3/سازمان های ریز ودرشت باعنوان مدافع حقوق بشر، خبرنگاران بدون مرز، ونظایرشان سالهاست حکومت اسلامی را بابت رفتار هایش ملامت می کنند بی آنکه کوچکترین تاثیری در رفتار های رژیم داشته باشند- همه این سازمانها در اطلاعیه هایشان مدافع گنجی واعتصاب عذای او شدند . اما یک نفر هم در این ارتباط به جمع معدود حامیان گنجی نپیوست. ایا اینان در اجتماع نیرویی همراه خود ندارند ؟یا عمدا به یک حمایت ظاهری سنده کردند(تجربه ای مهم برای اپوزیسیونی که سالهاست فعالیت سیاسی اش خلاصه شده به طومارنویسی به اینگونه سازمانها)4/اعلام شد جریانهای داخل کشور: سازمان ادوار تحکیم وحدت، جبهه ملی، حزب ملت ایران، حزب دمکرات ایران و از جریانهای خارج از کشور: سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، اتحاد جمهوریخواهان ایران و نهضت مقاومت ملی، کومله و جنبش رفراندوم ایران . اعلام پیوستگی کردند/من اضافه می کنم- در داخل ایران همه کسانی که در بافت حکومت بودند مورد خشم ونفرت زخم خوردگان حکومت هستند. واین 500ویا 600 نفر که از داخل این اطلاعیه های ریز ودرشت بی اثر را امضاء می کنند مربوط به جریان بسته روشنفکری در جمهوری اسلامی هستند وبا مردم کوچکترین ارتباطی ندارند -خطری هم برای رژیم ندارند .هفته گذشته هم واواک بدون کوچکترین مزاحمت امکان دادجلسه علنی با شعار های تند در تهران برگذار کنند / جنبش دانشجویی ایران به تحکیم وحدتی ها که جنبش دانشجویی را به انحراف کشاندنداعتمادی ندارد و رژیم به عمد دست تحکیم وحدتی ها را برای اعتصاب غذا باز گذاشت اما کسی به جمع ده /بیست نفره آنان نپیوست. حالا اگر بگوئیم ترس از توحش رژِیم اعتصاب غذای داخل را بی رونق کرد. در موردخارج از ایران چی میگوئید ؟ 3سازمان سیاسی با سازمان ائتلافی! (اتحاد جمهوریخواهان) یک حزب در کردستان (کوموله) ویک نهصت( مقاومت ملی )وجنبش رفراندوم(معلوم نمی کنند کدام دوره رفراندوم اعلام همبستگی کرده اند.رفراندوم با محس سازگارا و یا رفراندوم نشست بروکسل ویا ...)ورویهم قادر نشدند لااقل در پاریس یک نفر را جلب این اعتصاب کنند. یا اینکه اینها هم نمایشی اعلام همبستگی کردند؟ 8 نفر اعتصابیون پاریسی که همان دارودسته علی کشتگر وسایت میهن باید باشند .اعتصاب غذا البته زیر عنوان حمایت از زندانیان سیاسی انجام شد -طراحان امید داشتند که مخالفان حضور گنجی وطرح اسلام دمکراتیکش، از ترس اینکه مخالفت با گنجی مخالفت با آزادی زندانیان سیاسی تلقی شود ، سکوت کنند تا مسایل باز و شکافته نشود. اما این اتفاق نیفتاد، ومیزان مقالاتی که در رد تفکر گنجی ، سروش ، منتظری، مهاجرانی،حجاریان و...نگاشته شد؛ بسیار فراتر از مقالات یکنواخت حمایت از گنجی بود .حتا بخشی ازآنها که نامه اولیه را امضاء کردند در نوشته های بعدی با نکات منفی سخنان او ایراد می گرفتند. بله کارخانه اسطوره سازی دوم خردادی ها- بعداز رسوایی سید خندان بعداز برملا شدن پروژه شیرین عبادی وبعد از مردود شدن پروژه اصلاح پذیری رژیم بار دیگر خواست با چسبیدن به اکبر گنجی راهی برای بازگشت دوران خاتمی بیابد تا شاید با حذف خامنه ای ولایت فقیه را به منتظری بسپارندو راهی برای تداوم حکومتی اسلامی گشوده شود( مردم چند بار دیگر باید فریب شبه اصلاح طلبان و شکل های متفاوتی که از اسلام راستین ارایه می دهد را بخورند) آقای گنجی می تواند به ملاقات هایش ادامه دهد به شیوه شیرین عبادی وبا بودجه امریکای جهانخوار با همکاری همان چرخانندگان خانم عبادی( عباس میلانی و..) از این دانشگاه به آن دانشگاه دعوت شود وانشا های خاتمی گونه اش را بخواند* وبرایش کف بزنند به توصیه بهنودبا بوش هم ملاقات بکند یا نکند فرقی ندارد، پروژه گنجی سوخت و تمام شد،بعد از گنجی نوبت رهبری کیست؟بصیر نصیبی24 یولی 2006. زاربروکن / آلمانwww.cinemayeazad.blogspot.com' );//-->cinema-ye-azad@t-online.deThis email address is being protected from spam bots, you need Javascript enabled to view it*آقای گنجی قصدش همان سه زندانی بود،اما وقتی خانم سیمین بهبهانی هم به حمایت ار اعتصاب غذا روی آورد از این 3 زندانی بعنوان نماد نام برد ودر حقیقت در جواب نامه فیلسوفانه ای که گنجی برای جشن تولد او ارسال کرد، خانم بهبهانی راه گریز از بن بست را نشان اکبر گنجی داد،واز آن پس بود که آقای گنجی هم نماد سازی کرد.آقای فریبرز رئیس دانا هم در گفتگو با سهیل آصفی به همین مسئله اشاره دارد:س: آقای دکتر، يک چيز هم بايد بگوييم که خود گنجی چندين بار وقتی از او درباره غيبت نام های ديگر در اين کمپين پرسيده شد، گفت نام اين سه نفر نمادين است و هر يک، جريانی در داخل کشور را نمايندگی می کنند. يک چيز ديگر هم گفته و اينکه احکام اين سه نفر هنوز صادر نشده است. يعنی چون مثلا ديگران و خصوصا دکتر ناصر زرافشان با حکم قطعی در زندان هستند قضيه شان جداست... اين تا آنجا که من فهميدم استدلال گنجی است.رئیس دانا جواب می دهد: اين که ايشان می گويد رياکاری است. خودش هم می داند رياکاری است. زمانی که من فريبرز رئيس دانا را در آستانه شصت سالگی جلوی دانشجويانم و جلوی دانشگاه تهران خواباندند و کتک زدند به خاطر اکبر گنجی بود. آن زمان حکم اکبر گنجی قطعی شده بود! آن زمان که حکم خودش قطعی شده بود، دست به اعتصاب غذا زد و انتظار حمايت داشت می خواست بگويد حکم من قطعی شده کاری برای من نکنيد. وقتی نوبت ناصر زرافشان می رسد، حکم قطعی دليل حذف می شود. خب خودشان و خودمانی هايشان در سال شصت و شصت و يک در نابود کردن چپ دخالت داشتند.* با توچه به حضور ودخالت مستقیم بهنود / سید ابراهیم نبوی در این برنامه (می دانیم این دو به رفسنجانی پیوسته بودندوتحریم کنندگان انتخابات را سرزش کرده ودشمن مردم قلمداد کردند وبا افتخار در سفارت جمهوری اسلامی هم حاضر ودر رای گیری شرکت کردند ) همراه شدن اینان با دشمن مردم یعنی اکبر گنجی که انتخابات !اخیر را تحریم کرد( مگر آنچه برای گنجی شهرت آورد به قول خودشان نور تاباندن بر چهره خاکستری پوشان وسرخ پوشان نبود) چه معنایی تواند داشت؟ چگونه این دو آغوش برای رسواکننده سردار گشوده اند؟وآقای گنجی چطور دست دردست حامیان سردار می گذارد؟ البته می دانیم که گنجی از هنگام اعتصاب غذایش وبعد ،خارج از ایران دیگر کوچکترین اشاره ای به نقش رفسنجانی دزد وفاسد وقاتل در بقای این جانیان نمیکند وچرا؟* س:ايشان مرتب می گويند روشنفکران و چپ ها و احزاب و فعالين سياسی و.... انگار طيف وسيعی را هم "چپ" می داند! نه؟*ج:بله، ايشان مرتب می گويد روشنفکران و چپ ها و احزاب و فعالين سياسی. اولا آقای خاتمی را هم چپ می داند! از نام و اعتبار و شرافت تاريخی چپ ايشان هم دارند سواستفاده می کنند. خاتمی و اينها هيچ کدام چپ نيستند. چپ ها از سال شصت به اين طرف در گلزار خاوران و... زير خاکند. و آقای گنجی در مورد آنها در واقع دارد سکوت می کند... (گفتگو ی سهیل آصفی با فریبرز رئیس دانا)
0 Comments:
Post a Comment
<< Home